عشق دوست داشتنی
پارت4
****
کوک: خب دیگه دیروقته
لایلا: هانا....
کوک: خوابیده!
لایلا: پس شام پیش توعه
ته: توهم بیا پیش من..تنها نمونی!
نویسنده: هانا یک روز درمیون خونه لایلا میمونه چون از مامان و باباش جدا شده*
لایلا: باشه :)
*
هانا: چشمامو باز کردم کردم هنوز تو ماشین کوک بودم*.. نرسیدیم؟
کوک: نه
هانا: تهیونگ و لایلا کجان؟
کوک: لایلا رفت خونه تهیونگ
هانا: چیی؟.. پس من چییی؟
کوک: چشمک* میمونی پیش من
هانا: ها؟
کوک: تو بخواب..یکم خرید دارم
*
کوک: هانا؟.. هانا بیدارشو
هانا: خیلی خوابم میاد..پاهام قفل شده!
کوک: میخوای بغلت کنم؟
هانا: باشه:)
کوک: رو تخت گذاشتمش لپشو بوسیدم* شب بخیر
هانا: شب بخیر
* صبح*
کوک: صبح بخیر
هانا: صبح بخیر :)
کوک: خوب خوابیدی؟
هانا: آره
کوک: پاشو بریم صبحونه*
هانا: بریم.. کوک
کوک: جان
هانا: تا برگشت لبشو بوسیدم( خیلی دلم میخواست اینکارو کنم)
کوک: قلب اومد تو دهنم.. یه جوری میزد انگار سوار ترن هوایی شده بودم ولی ادامه دادم*
* بعد چند مین*
هانا: ببخشید
کوک: واسه چی؟
هانا: یهویی..
کوک: راستش.. خوشم اومد!
کوک: ولی فک کنم درستش این باشه که اول پسرا دخترا میبوسن😂
هانا: ولی قانون ما یه چیز دیگست😂
کوک: بله😂
هانا: بریم صبحونه بخوریم دیگه
کوک: باشه..گشنته؟
هانا: اره
(دوتایی صبحونه درست کردن و خوردن)
هانا: آخیششش گشنه ام بود
کوک: 😅..بلدی گیم بلدی؟
هانا: موهاشو تاب داد * چی مثلا؟ جنگی یا فوتبال یا رانندگی؟
کوک: فوتبال بزنیم؟
هانا: بیا اول رانندگی بکنیم بعد بجنگیم و آخر سر فوتبال
کوک: آخه رانندگی چند نفره نیست؟
هانا: اوممم رکورد بگیریم؟
کوک: حله
* ۴ ساعت بعد*
هانا: گشنمههه
کوک: وقت ناهاره
هانا: گوشیش زنگ خورد* لایلاااستتت..الو؟ ( زدم رو اسپیکر)
لایلا: میبینم بهت خوش میگذره ؟!... منو که فراموش نکردی؟... شوهر کردی منو یادت نرفته که؟
هانا: نه بابا
لایلا: دهن کجی* نه بابا..تهیونگ میگه ناهار پیک نیک بریم بیرون!
کوک: بهش بگو آخه تو بلدی غذا بپزی؟
لایلا؛ میگه تو بپز منم یه چیزی میپزم میام!
کوک: باشه دیگه!.
**
هانا: گرمههه...نههههه بریم..اوممم کجا بریم؟... بریم یجا کولر داشته باشههه
کوک: دختر تو چقدر زرزرو ای!😂
هانا: همینی که هستم😂
کوک: یجای...یجای..آهاااا ! بریم ویلا ی ما!..اونجا هم ویلامون کولر داره هم باغ..استخر هم داره
هانا: تماممممم
کوک: بزار به تهیونگ بگم!
هانا: اینو از الان بدون..گرما خط قرمز منه..گرمم بشه دیونه میشم..اصلا تحملش رو ندارممم!
کوک: حله..چشم😂
هانا: آهااا یکیم گشنگی و تشنگی
کوک: اونکه هیچکی نداره😂
****
کوک: خب دیگه دیروقته
لایلا: هانا....
کوک: خوابیده!
لایلا: پس شام پیش توعه
ته: توهم بیا پیش من..تنها نمونی!
نویسنده: هانا یک روز درمیون خونه لایلا میمونه چون از مامان و باباش جدا شده*
لایلا: باشه :)
*
هانا: چشمامو باز کردم کردم هنوز تو ماشین کوک بودم*.. نرسیدیم؟
کوک: نه
هانا: تهیونگ و لایلا کجان؟
کوک: لایلا رفت خونه تهیونگ
هانا: چیی؟.. پس من چییی؟
کوک: چشمک* میمونی پیش من
هانا: ها؟
کوک: تو بخواب..یکم خرید دارم
*
کوک: هانا؟.. هانا بیدارشو
هانا: خیلی خوابم میاد..پاهام قفل شده!
کوک: میخوای بغلت کنم؟
هانا: باشه:)
کوک: رو تخت گذاشتمش لپشو بوسیدم* شب بخیر
هانا: شب بخیر
* صبح*
کوک: صبح بخیر
هانا: صبح بخیر :)
کوک: خوب خوابیدی؟
هانا: آره
کوک: پاشو بریم صبحونه*
هانا: بریم.. کوک
کوک: جان
هانا: تا برگشت لبشو بوسیدم( خیلی دلم میخواست اینکارو کنم)
کوک: قلب اومد تو دهنم.. یه جوری میزد انگار سوار ترن هوایی شده بودم ولی ادامه دادم*
* بعد چند مین*
هانا: ببخشید
کوک: واسه چی؟
هانا: یهویی..
کوک: راستش.. خوشم اومد!
کوک: ولی فک کنم درستش این باشه که اول پسرا دخترا میبوسن😂
هانا: ولی قانون ما یه چیز دیگست😂
کوک: بله😂
هانا: بریم صبحونه بخوریم دیگه
کوک: باشه..گشنته؟
هانا: اره
(دوتایی صبحونه درست کردن و خوردن)
هانا: آخیششش گشنه ام بود
کوک: 😅..بلدی گیم بلدی؟
هانا: موهاشو تاب داد * چی مثلا؟ جنگی یا فوتبال یا رانندگی؟
کوک: فوتبال بزنیم؟
هانا: بیا اول رانندگی بکنیم بعد بجنگیم و آخر سر فوتبال
کوک: آخه رانندگی چند نفره نیست؟
هانا: اوممم رکورد بگیریم؟
کوک: حله
* ۴ ساعت بعد*
هانا: گشنمههه
کوک: وقت ناهاره
هانا: گوشیش زنگ خورد* لایلاااستتت..الو؟ ( زدم رو اسپیکر)
لایلا: میبینم بهت خوش میگذره ؟!... منو که فراموش نکردی؟... شوهر کردی منو یادت نرفته که؟
هانا: نه بابا
لایلا: دهن کجی* نه بابا..تهیونگ میگه ناهار پیک نیک بریم بیرون!
کوک: بهش بگو آخه تو بلدی غذا بپزی؟
لایلا؛ میگه تو بپز منم یه چیزی میپزم میام!
کوک: باشه دیگه!.
**
هانا: گرمههه...نههههه بریم..اوممم کجا بریم؟... بریم یجا کولر داشته باشههه
کوک: دختر تو چقدر زرزرو ای!😂
هانا: همینی که هستم😂
کوک: یجای...یجای..آهاااا ! بریم ویلا ی ما!..اونجا هم ویلامون کولر داره هم باغ..استخر هم داره
هانا: تماممممم
کوک: بزار به تهیونگ بگم!
هانا: اینو از الان بدون..گرما خط قرمز منه..گرمم بشه دیونه میشم..اصلا تحملش رو ندارممم!
کوک: حله..چشم😂
هانا: آهااا یکیم گشنگی و تشنگی
کوک: اونکه هیچکی نداره😂
۸۴۹
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.