تک پارتی (پارت ۲)
تک پارتی (پارت ۲)
تهیونگ که خیلی عادی بود با یک کلمه جواب اون پسر رو داد
تهیونگ : سکس کردیم
کوک : چییییییییییی
تهیونگ :هیییی چرا داد میزنی بیب
جونگ کوکی که خیلیی شکه شده بود گفت
کوک : امکان نداره من ...ممممم.ن بچه ی پاکیم
تهیونگ با پوستخند گفت : اره خیلی
کوک : چرا اخه من باید این کارو بکنم
تهونگ : چون ددی میخواستت
کوک : ببینم نکنه تو با یه نوشیدنی مختو هم ازدست دادی
تهیونگ : ببیبی چرا انقد.....
هنوز حرف تهیونگ تموم نشده بود که کوک محکم با مشتش طوری که لپ تهیونگ قرمز شد زد تو گوشش
کوک : دیگه نشنوم به من بگی بیبی چون مافقط دوستم
حالا هم پاشو بریم مدرسه تا مدر اخراجمون نکرده
تهیونگ : اوکی بی.......
تهیونگ یک لحظه مکث کرد
کوک : چی گفتی
تهیونگ که اخم کوک رو دید گفت : هیچی
کوک : اها الان مخت اومد سرجاش
کوک و تهیونگ لباسشون رو پوشیدن و در اتاق رو باز کردن و از منظره ی بیرون شکه شدن
کوک : م.م.ما .ت.وی ب.بببب..ار بودیم
تکهیونگ به اعصاب خودش مسلط بود : اره
کوک پوکر به تهیونگ نگاه کرد و تهیونگ به جونگ کوک
کوک : خومم اینو میدونم
گارسون : هییییییی شما اینجا چکار میکنید همین الان برید برون تا مدیرش منو نکشته
تهیونگ : باشه اقا
از زبان کوک :
منو تهیونگ از مغازه بیرون اومدیم و پیاده به مدرسه رفتیم
که مدیر جلومونو گرفت
منم اروم به تهیونگ گفتم
کوک : گفتم موچمونو میگیره
مدیر : هییییییی ساکت باید تمبیهتون کنم
الان نوبته من بود که مدیرو خرش کنم
( پوزش از تمام مدیران 🙏🙏🙏 )
کوک : اقای لی چقدر شما خوشتیپ شدین
تهیونگ بهم اروم گفت : جواب نمیده
ولی من به کارم ادامه دادم
کوک : میدونستید شما خیلی جذابید همهی بچه ها دلشون میخوان شمارو یک روزم که شده ببینم
اقای مدیر تو شک بود : واقعا
کوک :بلههههههه مگه نه تهیونگ جان
لبخندی مصنوعی میزدم که تهیونگ بفهمه منظورم چه و بلاخره فهمید
تهیونگ : آآآآاااااا بله بله درست میگه شما واقعا خوشتیپید
کوک : حالاکه انقدر جذابید ایندفرو بزارید بریم
مدیر : ها اهااها باشه حتما
و خیلی سوسکی از حیاط به کلاس رسیدیم
کوک : دیدی گقتم جواب میده
تهیونگ : اره حالا بیا بریم
به سمت کلاس رفتیم
در زدیمو وارد شدیم
بعد از سلام ، معلم گفت
معلم : تا الان کجا بودید
تهیونگ خر (خدانکنه )گفت :بار
بچه های مثبتم بااین حرف تهیونگ نگاهاشونو دادن به ما
معلم : چیی
کوک : هیچی خواب موندیم تهیونگ اینو گفت مگه نه تهیونگ
تهیونگ : ها چی اها اره اره خواب موندیم
معلم :ولی من یه چیزه دیگه شنیدم
کوک :چی اممممممم نه شما اشتباه شنیدید
معلم : حالا این بحثو جمع کنید برید بشنید
بله ای گفتیم
اروم به تهیونگ گفتم : ببین من جمش کردماا
تهیونگ: شانس اوردیم
تمام
ببخشید یکم بد بود
اگه میشه نظرتون رو بگید
تهیونگ که خیلی عادی بود با یک کلمه جواب اون پسر رو داد
تهیونگ : سکس کردیم
کوک : چییییییییییی
تهیونگ :هیییی چرا داد میزنی بیب
جونگ کوکی که خیلیی شکه شده بود گفت
کوک : امکان نداره من ...ممممم.ن بچه ی پاکیم
تهیونگ با پوستخند گفت : اره خیلی
کوک : چرا اخه من باید این کارو بکنم
تهونگ : چون ددی میخواستت
کوک : ببینم نکنه تو با یه نوشیدنی مختو هم ازدست دادی
تهیونگ : ببیبی چرا انقد.....
هنوز حرف تهیونگ تموم نشده بود که کوک محکم با مشتش طوری که لپ تهیونگ قرمز شد زد تو گوشش
کوک : دیگه نشنوم به من بگی بیبی چون مافقط دوستم
حالا هم پاشو بریم مدرسه تا مدر اخراجمون نکرده
تهیونگ : اوکی بی.......
تهیونگ یک لحظه مکث کرد
کوک : چی گفتی
تهیونگ که اخم کوک رو دید گفت : هیچی
کوک : اها الان مخت اومد سرجاش
کوک و تهیونگ لباسشون رو پوشیدن و در اتاق رو باز کردن و از منظره ی بیرون شکه شدن
کوک : م.م.ما .ت.وی ب.بببب..ار بودیم
تکهیونگ به اعصاب خودش مسلط بود : اره
کوک پوکر به تهیونگ نگاه کرد و تهیونگ به جونگ کوک
کوک : خومم اینو میدونم
گارسون : هییییییی شما اینجا چکار میکنید همین الان برید برون تا مدیرش منو نکشته
تهیونگ : باشه اقا
از زبان کوک :
منو تهیونگ از مغازه بیرون اومدیم و پیاده به مدرسه رفتیم
که مدیر جلومونو گرفت
منم اروم به تهیونگ گفتم
کوک : گفتم موچمونو میگیره
مدیر : هییییییی ساکت باید تمبیهتون کنم
الان نوبته من بود که مدیرو خرش کنم
( پوزش از تمام مدیران 🙏🙏🙏 )
کوک : اقای لی چقدر شما خوشتیپ شدین
تهیونگ بهم اروم گفت : جواب نمیده
ولی من به کارم ادامه دادم
کوک : میدونستید شما خیلی جذابید همهی بچه ها دلشون میخوان شمارو یک روزم که شده ببینم
اقای مدیر تو شک بود : واقعا
کوک :بلههههههه مگه نه تهیونگ جان
لبخندی مصنوعی میزدم که تهیونگ بفهمه منظورم چه و بلاخره فهمید
تهیونگ : آآآآاااااا بله بله درست میگه شما واقعا خوشتیپید
کوک : حالاکه انقدر جذابید ایندفرو بزارید بریم
مدیر : ها اهااها باشه حتما
و خیلی سوسکی از حیاط به کلاس رسیدیم
کوک : دیدی گقتم جواب میده
تهیونگ : اره حالا بیا بریم
به سمت کلاس رفتیم
در زدیمو وارد شدیم
بعد از سلام ، معلم گفت
معلم : تا الان کجا بودید
تهیونگ خر (خدانکنه )گفت :بار
بچه های مثبتم بااین حرف تهیونگ نگاهاشونو دادن به ما
معلم : چیی
کوک : هیچی خواب موندیم تهیونگ اینو گفت مگه نه تهیونگ
تهیونگ : ها چی اها اره اره خواب موندیم
معلم :ولی من یه چیزه دیگه شنیدم
کوک :چی اممممممم نه شما اشتباه شنیدید
معلم : حالا این بحثو جمع کنید برید بشنید
بله ای گفتیم
اروم به تهیونگ گفتم : ببین من جمش کردماا
تهیونگ: شانس اوردیم
تمام
ببخشید یکم بد بود
اگه میشه نظرتون رو بگید
۸.۰k
۲۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.