فیک 《طراح من》Part²
[دوتا پسر میز بغلی اعضان و اونا صدای اینارو میشنون اولی سوهو و دومی جه یی]
سوهو:این دهتره چشمم رو گرفته
جه یی:چی کی
اشاره به /ت
جه یی:خشکله ولی به تو پا نمیده
سوهو :چرا ندع
جه یی:بنظرم او اون دخترا سرسنگینع
سوهو:ولی من مخشو میزنم
جه یی:باشه بزن😏
سوهو:بیا اصلا شرط بزاریم رو نیم میلیون وون
جه یی:اوکی
سوهو:میشه بیاین
/ت:الان میام
بفرمایین چی میخواید
سوهو:تورو
/ت:بله؟
حوصله اینکارا رو ندارم میخوام باهاش دعوا کنم ولی الان نمیشه
/ت:میشه لطفا بگین چی میخواید
سوهو:گفتم خب تورو میخوام
/ت:من جز منو نیستم پس عین ادم بگید
بلند شدم روبروش وایستادم و گفتم: باشع پس شمارتو بده
/ت:باشه
گوشیم رو برداشتم و گفتم میشنوم
/ت: ۳۴۳۴ ۵۶۷ ۹۸
سوهو:این شمارته؟
/ت:نه شماره دامپزشکه دوستمه برو پیشش بش میگم بهت تخفیف بده و ها بگم گوریلا رو خوب درمان میکنه
جه یی:بلند شو ومیخندید وگفت باشه من میبرمش
/ت:چیزی نمیخواید من برم با اجازه
جه یی:ضایع شدی شماره حسابم رو که داری
سوهو:ساکت
کوک:چه باحاله این دختره
جیمین:اره خیلی ته ته نظر تو چیه
ته:نظری ندارم
هوپی:ته ته تو چته
ته: چیزیم نیس
شوگا:دردتو بگوو
ته:بیخیالم شین پسرا
نامی:راحتش بزارین بگم صورت حساب رو بیارن
جین:نه دسر چی
دسر سفارش دادن ویونگ براشون اورد
/ت ویو
بشقابا رو جمع کرده بودم که ببرم اشپزخونه که یه چیزی جلو پام اومد با بشقاب ها افتادم که خیلی درد داشتم دستم زخمی شد فهمیدم اون پسره سوهو پاشو گذاشته بود سد راه من بلند شدم روبه روش وایستادم گفتم
/ت: مرض داری پاتو میاری جلو
سوهو بلند میشه و بهش میگه دلم خواست
/ت :ولی من افتادم
بعد سوهو میگه به من چه پام اینجا بود تو اومدی ازش رد شدی
/ت:
لیوان شرابی که روی میزشون بود رو برداشتم ریختم روی صورتشو گفتم چرا صورتت نحستو
اوردی سد راه لیوان
دستشو بلند کرد که میخواست بهم سیلی بزنه که یکی جلوشو گرفت
ته ته:بلند شدم و جلو سیلی زدنشو گرفتم وشروع کردم به مشت زدن به سوهو مرتیکه خر مگه چکارت کرده که اذیتش میکنی ها 《با داد》
/ت:این مرده چرا یه طوریه که داره خودش رو خالی میگنه اصلا به من چه گفتم افرین اجوشی خوب بزنش من که دارم از دعوا لذت میبرم ولی دوستای اونا دارن جداشون میکنن ههی
بالاخره جداشون میکنن
سوهو:جه یی زنگ بزن به پلیس ببین چیکارم کرد
ته:ولم کنید هنوز کارم تموم نشده
رئیس رستوران اومد گفت اینحا چه خبره
سوهو همه چی رو گفت
رئیس روبه منگفت/ت تو چرا یع عذرخداهی ساده نکردی
/ت: من که کاری نکردم چرا عذرخواهی کنم
رئیس:چطور جرئت میکنی بامن مخالفت کنی اگه دوست داری به کارت ادمه بدی معذرت خواهی کن
نمی خوام معذرت خواهی کنم ولی مجورم
/ت:ببخشید
سوهو:نشنیدم
/ت:ببخشید متاسفم
سوهو: خوبه سرعقل بیا دیگه نباید بامن بد حرف بزنی
رئیس: امروز غذا ممهوم ما باشید
داشت میرفت که قبلش به تهیونگ گفت میتونستم ازت شکایت کنم ولی دل به حالت میسوزه
ته:عوضی صبر کن نشونت بدم
جه یی آروم میگه به سوهو دروغگو از پدرت میترسی
سوهو:ساکت
اونارفتن و ته ته رو ول کردن
داشتم میرفتم که صدام کرد
ته :چرا عذرخواهی کردی ها چرا وقتی مقصر نبودی معذرت خواستی
/ت:مجبور بودم
ته:چه مجبوریتی😡
رفتم روبه رو وایستادم وگفتم
/ت:فکر کردی از اینکه خودمو پیشش کوچیک کردم خوشحالم وقتی جای من نیستی قضاوت کردن اسونه نع تو عضو یه گروه معروفی و همه چیز داری ولی من واسه رسیدن به ارزهام باید تلاش کنم واسش لازم شده اب میشم میرن زیر زمین
یه قدم رفتم اونور وگفتم
درست تقصیر من نیست تقصی توئه تو فکردی نفهمیدم فقط زدیش که اعصاب خراب خودتو آروم کنی
یونگ
بله
لطفا اینجارو تمیز کن
باشه
ممنون
ته ته
از اونجا زدم بیرون پسرا اومدن دنبالم ولی توجهی نکردم و رفتم بايد اعصابم رو اروم کنم احتیاج دارم تنها باشم
/ت ویو
ساعت ۱/۵شب بود بالاخره کارم تموم شد داشتم میرفتم خونه یونگ <خودش خونه نداره>
نزدیکای خونه بودم ولی یه حس عجیبی داشتم انگار یگی دنبالمه ولی هرچی میگشتم کسی نبود
ترس برم داشت یکی دنبالمه......
پایان پارت دو
لایک هاتو خوشحالم میکنه😁
حمايت پلیززززز 💜💜💜💜
سوهو:این دهتره چشمم رو گرفته
جه یی:چی کی
اشاره به /ت
جه یی:خشکله ولی به تو پا نمیده
سوهو :چرا ندع
جه یی:بنظرم او اون دخترا سرسنگینع
سوهو:ولی من مخشو میزنم
جه یی:باشه بزن😏
سوهو:بیا اصلا شرط بزاریم رو نیم میلیون وون
جه یی:اوکی
سوهو:میشه بیاین
/ت:الان میام
بفرمایین چی میخواید
سوهو:تورو
/ت:بله؟
حوصله اینکارا رو ندارم میخوام باهاش دعوا کنم ولی الان نمیشه
/ت:میشه لطفا بگین چی میخواید
سوهو:گفتم خب تورو میخوام
/ت:من جز منو نیستم پس عین ادم بگید
بلند شدم روبروش وایستادم و گفتم: باشع پس شمارتو بده
/ت:باشه
گوشیم رو برداشتم و گفتم میشنوم
/ت: ۳۴۳۴ ۵۶۷ ۹۸
سوهو:این شمارته؟
/ت:نه شماره دامپزشکه دوستمه برو پیشش بش میگم بهت تخفیف بده و ها بگم گوریلا رو خوب درمان میکنه
جه یی:بلند شو ومیخندید وگفت باشه من میبرمش
/ت:چیزی نمیخواید من برم با اجازه
جه یی:ضایع شدی شماره حسابم رو که داری
سوهو:ساکت
کوک:چه باحاله این دختره
جیمین:اره خیلی ته ته نظر تو چیه
ته:نظری ندارم
هوپی:ته ته تو چته
ته: چیزیم نیس
شوگا:دردتو بگوو
ته:بیخیالم شین پسرا
نامی:راحتش بزارین بگم صورت حساب رو بیارن
جین:نه دسر چی
دسر سفارش دادن ویونگ براشون اورد
/ت ویو
بشقابا رو جمع کرده بودم که ببرم اشپزخونه که یه چیزی جلو پام اومد با بشقاب ها افتادم که خیلی درد داشتم دستم زخمی شد فهمیدم اون پسره سوهو پاشو گذاشته بود سد راه من بلند شدم روبه روش وایستادم گفتم
/ت: مرض داری پاتو میاری جلو
سوهو بلند میشه و بهش میگه دلم خواست
/ت :ولی من افتادم
بعد سوهو میگه به من چه پام اینجا بود تو اومدی ازش رد شدی
/ت:
لیوان شرابی که روی میزشون بود رو برداشتم ریختم روی صورتشو گفتم چرا صورتت نحستو
اوردی سد راه لیوان
دستشو بلند کرد که میخواست بهم سیلی بزنه که یکی جلوشو گرفت
ته ته:بلند شدم و جلو سیلی زدنشو گرفتم وشروع کردم به مشت زدن به سوهو مرتیکه خر مگه چکارت کرده که اذیتش میکنی ها 《با داد》
/ت:این مرده چرا یه طوریه که داره خودش رو خالی میگنه اصلا به من چه گفتم افرین اجوشی خوب بزنش من که دارم از دعوا لذت میبرم ولی دوستای اونا دارن جداشون میکنن ههی
بالاخره جداشون میکنن
سوهو:جه یی زنگ بزن به پلیس ببین چیکارم کرد
ته:ولم کنید هنوز کارم تموم نشده
رئیس رستوران اومد گفت اینحا چه خبره
سوهو همه چی رو گفت
رئیس روبه منگفت/ت تو چرا یع عذرخداهی ساده نکردی
/ت: من که کاری نکردم چرا عذرخواهی کنم
رئیس:چطور جرئت میکنی بامن مخالفت کنی اگه دوست داری به کارت ادمه بدی معذرت خواهی کن
نمی خوام معذرت خواهی کنم ولی مجورم
/ت:ببخشید
سوهو:نشنیدم
/ت:ببخشید متاسفم
سوهو: خوبه سرعقل بیا دیگه نباید بامن بد حرف بزنی
رئیس: امروز غذا ممهوم ما باشید
داشت میرفت که قبلش به تهیونگ گفت میتونستم ازت شکایت کنم ولی دل به حالت میسوزه
ته:عوضی صبر کن نشونت بدم
جه یی آروم میگه به سوهو دروغگو از پدرت میترسی
سوهو:ساکت
اونارفتن و ته ته رو ول کردن
داشتم میرفتم که صدام کرد
ته :چرا عذرخواهی کردی ها چرا وقتی مقصر نبودی معذرت خواستی
/ت:مجبور بودم
ته:چه مجبوریتی😡
رفتم روبه رو وایستادم وگفتم
/ت:فکر کردی از اینکه خودمو پیشش کوچیک کردم خوشحالم وقتی جای من نیستی قضاوت کردن اسونه نع تو عضو یه گروه معروفی و همه چیز داری ولی من واسه رسیدن به ارزهام باید تلاش کنم واسش لازم شده اب میشم میرن زیر زمین
یه قدم رفتم اونور وگفتم
درست تقصیر من نیست تقصی توئه تو فکردی نفهمیدم فقط زدیش که اعصاب خراب خودتو آروم کنی
یونگ
بله
لطفا اینجارو تمیز کن
باشه
ممنون
ته ته
از اونجا زدم بیرون پسرا اومدن دنبالم ولی توجهی نکردم و رفتم بايد اعصابم رو اروم کنم احتیاج دارم تنها باشم
/ت ویو
ساعت ۱/۵شب بود بالاخره کارم تموم شد داشتم میرفتم خونه یونگ <خودش خونه نداره>
نزدیکای خونه بودم ولی یه حس عجیبی داشتم انگار یگی دنبالمه ولی هرچی میگشتم کسی نبود
ترس برم داشت یکی دنبالمه......
پایان پارت دو
لایک هاتو خوشحالم میکنه😁
حمايت پلیززززز 💜💜💜💜
۱۳.۲k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.