ددی مافیای من
ددی مافیای من { پارت ۱}
مثل همیشه از خواب پاشدم بدنم درد میکرد بخاطر کتک های اون مرتیکه ی عوضی . رفتم پایین خوشحال شدم چون اون آشغال نبود . صبحانه رو خوردم بعد رفتم نشستم و زخم هام رو باند پیچی کردم که یکدفعه ....
پدرم اومد .
( پدر ا/ت رو با ت/پ نشون میدم )
پ/ت : هویییی بیا بریم ( دستمو گرفت بزور میکشید )
ا/ت : آیییی ولم کن آشغال
پ/ت : ( یکی محکم زد تو گوشش )
دیگه ساکت شدم و حرفی نزدم .
منو برد به اون قمارخونه ی لعنتی که حالم ازش به هم میخوره یعنی منو آورده بفروشه ؟
پ/ت : بیا اینجا دختر ( به زور )
ا/ت: ولم کن لعنتی
پ/ت : به زور پرتش کرد ( با حالت مست )
ا/ت : آخ سرم خیلی آشغالی
پ/ت : حرف نزن 😒 ( مست )
ا/ت : ولم کن لطفا ( با بغض و ترس )
پ/ت : تو الان خدمتکار اینی به من چه اصن ( مست )
ا/ت : ازت بدم میاد ( با داد )
پ/ت: گمشو منم ازت بدم میاد
ا/ت : تو م...منو فروختی ؟
پ/ت : دیگه گمشوووو
ا/ت : برات متاسفم واقعا من دخترتم .
پ/ت : گمشووو ( پرتش کرد )
کوک : ( اومد دست پ/ت رو پیچوند ) یه بار دیگه به اموال من دست بزن جرت میدم
پ/ت : ب...باشه ( با ترس )
کوک دست ا/ت رو گرفت و کشید و پرتش کرد طرف ماشین
ا/ت : آخخخخخخ ( با درد )
رفتن طرف عمارت کوک که یکدفعه ....
ادامه دارد ✋
خببب دست من و آدمین دیگه درد گرفتتتت
شرطططططط داریمممممممممم
آگوست دی : ۱۸ کامنت
جیسو : ۱۵ لایک
وگرنه از پارت بعد خبری نی 😁
آره دیگهههههه 😌😌
اگه به حداکثر برسه پارت ۲ رو امشب میزاریم 😈
قراره پارت بعد اسمات باشه 🔞😈
مثل همیشه از خواب پاشدم بدنم درد میکرد بخاطر کتک های اون مرتیکه ی عوضی . رفتم پایین خوشحال شدم چون اون آشغال نبود . صبحانه رو خوردم بعد رفتم نشستم و زخم هام رو باند پیچی کردم که یکدفعه ....
پدرم اومد .
( پدر ا/ت رو با ت/پ نشون میدم )
پ/ت : هویییی بیا بریم ( دستمو گرفت بزور میکشید )
ا/ت : آیییی ولم کن آشغال
پ/ت : ( یکی محکم زد تو گوشش )
دیگه ساکت شدم و حرفی نزدم .
منو برد به اون قمارخونه ی لعنتی که حالم ازش به هم میخوره یعنی منو آورده بفروشه ؟
پ/ت : بیا اینجا دختر ( به زور )
ا/ت: ولم کن لعنتی
پ/ت : به زور پرتش کرد ( با حالت مست )
ا/ت : آخ سرم خیلی آشغالی
پ/ت : حرف نزن 😒 ( مست )
ا/ت : ولم کن لطفا ( با بغض و ترس )
پ/ت : تو الان خدمتکار اینی به من چه اصن ( مست )
ا/ت : ازت بدم میاد ( با داد )
پ/ت: گمشو منم ازت بدم میاد
ا/ت : تو م...منو فروختی ؟
پ/ت : دیگه گمشوووو
ا/ت : برات متاسفم واقعا من دخترتم .
پ/ت : گمشووو ( پرتش کرد )
کوک : ( اومد دست پ/ت رو پیچوند ) یه بار دیگه به اموال من دست بزن جرت میدم
پ/ت : ب...باشه ( با ترس )
کوک دست ا/ت رو گرفت و کشید و پرتش کرد طرف ماشین
ا/ت : آخخخخخخ ( با درد )
رفتن طرف عمارت کوک که یکدفعه ....
ادامه دارد ✋
خببب دست من و آدمین دیگه درد گرفتتتت
شرطططططط داریمممممممممم
آگوست دی : ۱۸ کامنت
جیسو : ۱۵ لایک
وگرنه از پارت بعد خبری نی 😁
آره دیگهههههه 😌😌
اگه به حداکثر برسه پارت ۲ رو امشب میزاریم 😈
قراره پارت بعد اسمات باشه 🔞😈
۳۰.۷k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.