𝕻𝖆𝖗𝖙¹
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙)𝕻𝖆𝖗𝖙 ¹
خب گایز اومدیم با پارت اول فیک جدیدم آشنا شید
شخصیت ها: ا/ت ، تهیونگ، اون وو ، شی آه و فرعی ها
ژانر: طنز، مافیایی، عاشقانه، خون آشامی و احتمالا کمی هم اسمات
و علامت هاشون طبق معمول ا/ت این + و تهیونگ این _ بقیه تو رمان معلوم میشه و غریبه ها با این ٪
___________________________
اسم من ا/ت هس و خانواده ام وضع خوبی ندارن و من هم دنبال کارم برای کمک یه اونها تقریبا کلی کار به جز پاره وقت نبود و فقط تونستم دو تا پاره وقت انتخاب کنم با وجود اینکه باید دم به دقیقه کار میکردم خوشحال بودم......اما نمیشه یک کار کامل........گوشیم زنگ خورد + الو......بله........تاچن دقیقه دیگه اونجام.سریع لباسم رو پوشیدم رفتم به سمت جایی که زنگ زده بودن اوفففف بلاخره رسیدم رفتم داخل شرکت + سلام ٪ تو دنبال کار میگشتی + بله ٪ خب این قیمت های قسمت آرایشی هست امروز رو اگر خوب انجام دادی میزارم اینجا کار کنی و میدونی اینجا معتبر هست باید مشتری راضی باشه برای راهنمایی و کالا + من خوب انجامش میدم ٪ لباست اونجاس + ممنون.........لباس رو پوشیدم و رفتم قسمت آرایشی قیمت ها رو داشتم حفظ میکردم ٪ آممممم سلام + سلام خوش اومدید کمکی از دستم بر میاد ٪ میتونید یک پک لوازم آرایشی بهم بدید + بله از چه مارکی میخواین ٪ اونی که خوبه + یه لحظه اومممم این بهترین مارک هست ولی گرون تر هست ٪ مشکلی نیست + پس از این مارک بهتون یه پک میدم.........بفرمایید لطفا اگر راضی بودید ما رو معرفی کنید ٪ ممنون چشم + مرسی از ما خریدید برید صندوق برای حساب. تعظیم کوچیکی کردم و اون مرده رفت. مارک ها رو چک کردم تا آماده باشم مشتری برای امروز خوب بود رئیس اینجا اومد پیشم ٪ خانم ا/ت + بله ٪ موقع رفتن به خونه اس و اینکه فردا سر ساعت ۷ اینجا باش + واییی اینجا قبول شدم ٪ اره + مرسی مرسی ٪ بسه برو خونه + بازم مرسی خداحافظ . یه دختری جلوم بود که خوردیم به هم + آه بخشید ٪ نه من باید بگم ببخشید . با کمک همدیگه وسایلش رو جمع کردیم ٪ بازم ببخشید + نه مهم نیست. رفتم سمت خونه...............+ مامان من اومدم. مامان: خوش اومدی غذا حاضره. بابا: چی شده انقدر خوشحالی + توی اون شرکت که همه چی داره ها شرکت ال جی قبلا امتحان دادم قسمت آرایشی و الان قبول شدم. بابا: آفرین. مامان: پس بیا جشن بگیریم...............مامان: دخترم خوبی دوست پیدا کردی + مامان تو میدونی هیشکی دوستم نمیشه دیگه عادت کردم از بچگی تنها باشم. مامان: به هر حال باید یه دوست داشته باشی + ببینم چی میشه. مامان:شبت بخیر. صبح سر ساعت رسیدم اون دختری که دیشب دیده بودم هم بود + سلام رئیس رو به دختره گفتم سلام.......دختره: سلام ٪ خب این شی آه هست تو بخش تو کار میکنه + واو چه خوب بیا بریم ( علامت شی آه ¥ ) ¥ خب رئیس گفت بهم مارک ها رو بگو تا بدونم قیمت ها رو حفظ کردم + اممم باشه راسی اسم من ا/ت هس ¥ خوشبختم + اینم مارک ها اون لوازم رو میبینی کد هاشون رو اینجا نوشتم چه مارکی ¥ چه فکر خوبی مرسی..........٪ همه آماده باشید دستیار اصلی رئیس میاد اینجا + ها مگه خودش رئیس اصلی نیست ¥ نه مگه نمیدونی مردم بزرگترین باند مافیا در اصل رئیس این شرکته الان هم دستیارش مثل اینکه میخاد بیاد + آها حالا چرا دستیارش خودش نمیاد ¥ میگن کارهای دیگه داره...........
اوک اینم فیک جدیدی که بهتون گفتم ۲۰ لایک ۲۰۰ کامنت برای شرط
خب گایز اومدیم با پارت اول فیک جدیدم آشنا شید
شخصیت ها: ا/ت ، تهیونگ، اون وو ، شی آه و فرعی ها
ژانر: طنز، مافیایی، عاشقانه، خون آشامی و احتمالا کمی هم اسمات
و علامت هاشون طبق معمول ا/ت این + و تهیونگ این _ بقیه تو رمان معلوم میشه و غریبه ها با این ٪
___________________________
اسم من ا/ت هس و خانواده ام وضع خوبی ندارن و من هم دنبال کارم برای کمک یه اونها تقریبا کلی کار به جز پاره وقت نبود و فقط تونستم دو تا پاره وقت انتخاب کنم با وجود اینکه باید دم به دقیقه کار میکردم خوشحال بودم......اما نمیشه یک کار کامل........گوشیم زنگ خورد + الو......بله........تاچن دقیقه دیگه اونجام.سریع لباسم رو پوشیدم رفتم به سمت جایی که زنگ زده بودن اوفففف بلاخره رسیدم رفتم داخل شرکت + سلام ٪ تو دنبال کار میگشتی + بله ٪ خب این قیمت های قسمت آرایشی هست امروز رو اگر خوب انجام دادی میزارم اینجا کار کنی و میدونی اینجا معتبر هست باید مشتری راضی باشه برای راهنمایی و کالا + من خوب انجامش میدم ٪ لباست اونجاس + ممنون.........لباس رو پوشیدم و رفتم قسمت آرایشی قیمت ها رو داشتم حفظ میکردم ٪ آممممم سلام + سلام خوش اومدید کمکی از دستم بر میاد ٪ میتونید یک پک لوازم آرایشی بهم بدید + بله از چه مارکی میخواین ٪ اونی که خوبه + یه لحظه اومممم این بهترین مارک هست ولی گرون تر هست ٪ مشکلی نیست + پس از این مارک بهتون یه پک میدم.........بفرمایید لطفا اگر راضی بودید ما رو معرفی کنید ٪ ممنون چشم + مرسی از ما خریدید برید صندوق برای حساب. تعظیم کوچیکی کردم و اون مرده رفت. مارک ها رو چک کردم تا آماده باشم مشتری برای امروز خوب بود رئیس اینجا اومد پیشم ٪ خانم ا/ت + بله ٪ موقع رفتن به خونه اس و اینکه فردا سر ساعت ۷ اینجا باش + واییی اینجا قبول شدم ٪ اره + مرسی مرسی ٪ بسه برو خونه + بازم مرسی خداحافظ . یه دختری جلوم بود که خوردیم به هم + آه بخشید ٪ نه من باید بگم ببخشید . با کمک همدیگه وسایلش رو جمع کردیم ٪ بازم ببخشید + نه مهم نیست. رفتم سمت خونه...............+ مامان من اومدم. مامان: خوش اومدی غذا حاضره. بابا: چی شده انقدر خوشحالی + توی اون شرکت که همه چی داره ها شرکت ال جی قبلا امتحان دادم قسمت آرایشی و الان قبول شدم. بابا: آفرین. مامان: پس بیا جشن بگیریم...............مامان: دخترم خوبی دوست پیدا کردی + مامان تو میدونی هیشکی دوستم نمیشه دیگه عادت کردم از بچگی تنها باشم. مامان: به هر حال باید یه دوست داشته باشی + ببینم چی میشه. مامان:شبت بخیر. صبح سر ساعت رسیدم اون دختری که دیشب دیده بودم هم بود + سلام رئیس رو به دختره گفتم سلام.......دختره: سلام ٪ خب این شی آه هست تو بخش تو کار میکنه + واو چه خوب بیا بریم ( علامت شی آه ¥ ) ¥ خب رئیس گفت بهم مارک ها رو بگو تا بدونم قیمت ها رو حفظ کردم + اممم باشه راسی اسم من ا/ت هس ¥ خوشبختم + اینم مارک ها اون لوازم رو میبینی کد هاشون رو اینجا نوشتم چه مارکی ¥ چه فکر خوبی مرسی..........٪ همه آماده باشید دستیار اصلی رئیس میاد اینجا + ها مگه خودش رئیس اصلی نیست ¥ نه مگه نمیدونی مردم بزرگترین باند مافیا در اصل رئیس این شرکته الان هم دستیارش مثل اینکه میخاد بیاد + آها حالا چرا دستیارش خودش نمیاد ¥ میگن کارهای دیگه داره...........
اوک اینم فیک جدیدی که بهتون گفتم ۲۰ لایک ۲۰۰ کامنت برای شرط
۸۹.۳k
۱۶ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.