نگاهی به عملکرددولت روحانی درمدیریت هنرهفتم:سینماکُشی ادامه...
دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ -کیهان_ آرش فهیم
نگاهی به عملکرد دولت حسن روحانی در مدیریت هنر هفتم: سینما کُشی_ ادامه
جای خالی چشمانداز و راهبرد
یکی از مشکلات اساسی مدیریت سینمایی طی سه دهه گذشته، نبود چشمانداز و راهبرد و حتی هدف بوده است. نتیجه این شده که سینمای ایران با برنامههای مقطعی، غیراصولی و اغلب سلیقهای مدیران چهارساله، پیش میرود. مدیریت سینمایی دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز از این قاعده مستثنی نبود. یعنی هم حجتالله ایوبی که طی سهسالونیم رئیس سازمان سینمایی بود و هم محمدمهدی حیدریان که طی مقطعی کوتاه این سکان را بهعهده داشت و هم حسین انتظامی که اغلب زمان دولت دوازدهم مدیر سینما بود، فاقد نقشه راه و حتی تعریفی دقیق و کامل از سینمای مطلوب خود بودند. مدیران سینمایی در دولتهای نهم و دهم هم به این مشکلات دچار بودند، اما آنها حداقل کلیدواژههایی را برای فیلم آرمانی خود تعیین کرده بودند. بهطور مثال در دولت نهم «سینمای ملی» مطرح شده بود و چند فیلم نیز بر اساس این کلیدواژه تولید شد. در دولت دهم هم «فیلم فاخر» و «فیلم استراتژیک» زیاد شنیده میشد. اما در دولت حسن روحانی، هیچ مقصد و مقصودی از سوی مدیران این عرصه معرفی نشد. تنها اصطلاح «هنر و تجربه» و اوائل نیز «سینمای امید» شنیده میشد که آن هم فاقد رسمیت بود. چون همه آنچه در سینما اتفاق میافتد را میتوان ذیل هنر و تجربه معرفی کرد!
بهطور کلی، سینما در دولت اعتدال گردابی پر از حاشیه، سرگردانی و سیاستهای ضد و نقیض بود. اوج فقدان راهبرد و استراتژی نزد مدیریت سینمایی دولت حسن روحانی در دوران بحران شیوع ویروس کرونا برملا شد. از اواخر سال 98 تاکنون که این ویروس منحوس بر همه امور کشور سایه افکنده، هیچ برنامه خلاقیتی از سوی سازمان سینمایی برای بهبود اوضاع سینما به کار گرفته نشد. درنتیجه، کرونا ضربه نهایی را بر جسم نیمه جان سینمای ایران وارد کرد و «سینماکُشی» مدیران این دولت را تکمیل نمود!
ادامه در پست بعدی ....
نگاهی به عملکرد دولت حسن روحانی در مدیریت هنر هفتم: سینما کُشی_ ادامه
جای خالی چشمانداز و راهبرد
یکی از مشکلات اساسی مدیریت سینمایی طی سه دهه گذشته، نبود چشمانداز و راهبرد و حتی هدف بوده است. نتیجه این شده که سینمای ایران با برنامههای مقطعی، غیراصولی و اغلب سلیقهای مدیران چهارساله، پیش میرود. مدیریت سینمایی دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز از این قاعده مستثنی نبود. یعنی هم حجتالله ایوبی که طی سهسالونیم رئیس سازمان سینمایی بود و هم محمدمهدی حیدریان که طی مقطعی کوتاه این سکان را بهعهده داشت و هم حسین انتظامی که اغلب زمان دولت دوازدهم مدیر سینما بود، فاقد نقشه راه و حتی تعریفی دقیق و کامل از سینمای مطلوب خود بودند. مدیران سینمایی در دولتهای نهم و دهم هم به این مشکلات دچار بودند، اما آنها حداقل کلیدواژههایی را برای فیلم آرمانی خود تعیین کرده بودند. بهطور مثال در دولت نهم «سینمای ملی» مطرح شده بود و چند فیلم نیز بر اساس این کلیدواژه تولید شد. در دولت دهم هم «فیلم فاخر» و «فیلم استراتژیک» زیاد شنیده میشد. اما در دولت حسن روحانی، هیچ مقصد و مقصودی از سوی مدیران این عرصه معرفی نشد. تنها اصطلاح «هنر و تجربه» و اوائل نیز «سینمای امید» شنیده میشد که آن هم فاقد رسمیت بود. چون همه آنچه در سینما اتفاق میافتد را میتوان ذیل هنر و تجربه معرفی کرد!
بهطور کلی، سینما در دولت اعتدال گردابی پر از حاشیه، سرگردانی و سیاستهای ضد و نقیض بود. اوج فقدان راهبرد و استراتژی نزد مدیریت سینمایی دولت حسن روحانی در دوران بحران شیوع ویروس کرونا برملا شد. از اواخر سال 98 تاکنون که این ویروس منحوس بر همه امور کشور سایه افکنده، هیچ برنامه خلاقیتی از سوی سازمان سینمایی برای بهبود اوضاع سینما به کار گرفته نشد. درنتیجه، کرونا ضربه نهایی را بر جسم نیمه جان سینمای ایران وارد کرد و «سینماکُشی» مدیران این دولت را تکمیل نمود!
ادامه در پست بعدی ....
۱.۵k
۱۸ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.