پارت ۲۵
از ماشین پیاده شدیم و سریع رفتیم داخل و بعد رفتیم بالا تو اتاق
+لباستو عوض کن تا سرما نخوردی
_هوم باشه تو هم عوض کن
هر دو لباسامونو عوض کردیم و نشستیم رو تخت جونکوک فقط یه شلوار پوشید بالا تنش لخت بود
+خب چیکار میکنی پیشم میمونی دیگه
_ا.....اره میمونم
+آفرین بیبی گرلم وقتی بهت یه حرفی میزنم گوش کن
دستشو انداخت دور گردنم و بغلم کرد
_جونکوکی
+جانم
_احساس میکنم تغییر کردی
+چیم تغییر کرده
_اخلاقت و رفتارت یکم احساس میکنم خشن شدی یه جورایی ددی طوری رفتار میکنی (خنده)
+نه مث اینکه خبرارو نشنیدی من قوی تر از قبل شدم بیبی
_اها پس بگو کلا دور برت داشته آقای مافیا(خنده)
+(خنده)
_ولی برای من همون جونکوکی قبلی هستی هر کاری هم کنی تو فقط یه بانی کیوتی همین
+اع جدی میخوای امشب این بانی کیوت تبدیل بشه به یه بانی هات و وحشی
_نه نه نمیخوام
+متاسفم انتخاب با تو نیس عزیزم
_خب باشه ولی حالا نه جونکوکی میای فیلم ببینیم اونم ترسناک
+هوم باشه از نظر من خیلی چرتن همه فیلم ترسناکا ولی باشه به خاطر تو نگاه میکنم
_یعنی نمیترسی
+نه
_اوکی بیا بریم نگاه کنیم
+عشقم
_جانم
+ببینم قرصاتو خوردی
_اره عزیزم نگران نباش بیا بریم
بعد دستمو گرفت و با هم رفتیم تو سالن و فیلم ترسناک و گذاشتم و رفتم نشستم و سرمو رو سینه لخت جونکوکی گذاشتم اونم بغلم کرد و سرمو بوسید کلی خوراکی هم خدمتکار آورد برامون و همونطور که تو بغل جونکوک که اندازه خرس بود جمع شده بودم فیلم نگاه میکردیم ....
+لباستو عوض کن تا سرما نخوردی
_هوم باشه تو هم عوض کن
هر دو لباسامونو عوض کردیم و نشستیم رو تخت جونکوک فقط یه شلوار پوشید بالا تنش لخت بود
+خب چیکار میکنی پیشم میمونی دیگه
_ا.....اره میمونم
+آفرین بیبی گرلم وقتی بهت یه حرفی میزنم گوش کن
دستشو انداخت دور گردنم و بغلم کرد
_جونکوکی
+جانم
_احساس میکنم تغییر کردی
+چیم تغییر کرده
_اخلاقت و رفتارت یکم احساس میکنم خشن شدی یه جورایی ددی طوری رفتار میکنی (خنده)
+نه مث اینکه خبرارو نشنیدی من قوی تر از قبل شدم بیبی
_اها پس بگو کلا دور برت داشته آقای مافیا(خنده)
+(خنده)
_ولی برای من همون جونکوکی قبلی هستی هر کاری هم کنی تو فقط یه بانی کیوتی همین
+اع جدی میخوای امشب این بانی کیوت تبدیل بشه به یه بانی هات و وحشی
_نه نه نمیخوام
+متاسفم انتخاب با تو نیس عزیزم
_خب باشه ولی حالا نه جونکوکی میای فیلم ببینیم اونم ترسناک
+هوم باشه از نظر من خیلی چرتن همه فیلم ترسناکا ولی باشه به خاطر تو نگاه میکنم
_یعنی نمیترسی
+نه
_اوکی بیا بریم نگاه کنیم
+عشقم
_جانم
+ببینم قرصاتو خوردی
_اره عزیزم نگران نباش بیا بریم
بعد دستمو گرفت و با هم رفتیم تو سالن و فیلم ترسناک و گذاشتم و رفتم نشستم و سرمو رو سینه لخت جونکوکی گذاشتم اونم بغلم کرد و سرمو بوسید کلی خوراکی هم خدمتکار آورد برامون و همونطور که تو بغل جونکوک که اندازه خرس بود جمع شده بودم فیلم نگاه میکردیم ....
۱۷.۰k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.