بابایی جونم💙☯p ۵
جینا:جکسون پیس پیس اینجا (اروم جوری که فقط جکسون بشنوه)
جکسون:اهان اینجاست
جینا:داشتی به اتاقی میرفتی که نباید میرفتی وگرنه پاره میشدی به لطف پدرم
جکسون:وا مگه تو اون اتاق چیه
جینا:نمیدونم ولی هیچ کس حق نداره بره داخل اتاق
جکسون:اهان حالا ولش بریم بخوابیم
جینا:موافقم
جکسون جینا رو به اغوش گرمش کشید و با هم به خواب رفتند
(صبح)
ویو جینا❤☸
صبح از خواب بیدار شدم و احساس چیز گرمی شدم که بغلم کرده و نوازشم میکنه و برگشتم دیدم جکسونه
جکسون:عه عشقم بیدار شدی من که بیدارت نکردم
جینا:نه خودم بیدار شدم ساعت چنده
جکسون:۴ صبح
جینا :جانم چقدر زود بیدار شدم تو کی بیدار شدی
جکسون:همین یه ربع پیش
جینا:وای چقدر گشنمه برم یه چیزی بخورم
جکسون:باشه وایسا منم بیام
جینا:باشه
جکسون و جینا از اتاق خارج شدن و به سمت اشپز خونه رفتن
جینا:خب بزار ببینم چی داریم وایی شیر موز و کیک شکلاتی داریم اخجون
جکسون:برای منم بیار
جینا:باشه
جکسون:جینا یه صدایی از اتاق مامان بابات میاد
جینا:شاید دارن بچه درست میکنن
جکسون:عه عه منحرف
جینا:چیه من صد بار به مامان بابام گفتم نه خواهر میخوام نه برادر وای از دستشون خسته شدم
جکسون:حالا ولش میخوای بریم پارک
جینا:الان
جکسون:اره چیه مگه
جینا:باشه بریم
جینا رفت حاضر شد و با جکسون رفتن به پارک
جینا:وای چقدر خلوته
جکسون:ساعت۵ صبه دوست داشتی شلوغ باشه
جینا:اره خب من از تنهایی میترسم
جکسون:عزیزم من پیشتم نترس
جینا:اگر بدونی دیروز چه اتفاق وحشتناکی افتاد
جکسون:خب ولش کن مامانت برام تعریف کرد
جینا:اهان
ادامه دارد........
اسکی ممنوع ❌
جکسون:اهان اینجاست
جینا:داشتی به اتاقی میرفتی که نباید میرفتی وگرنه پاره میشدی به لطف پدرم
جکسون:وا مگه تو اون اتاق چیه
جینا:نمیدونم ولی هیچ کس حق نداره بره داخل اتاق
جکسون:اهان حالا ولش بریم بخوابیم
جینا:موافقم
جکسون جینا رو به اغوش گرمش کشید و با هم به خواب رفتند
(صبح)
ویو جینا❤☸
صبح از خواب بیدار شدم و احساس چیز گرمی شدم که بغلم کرده و نوازشم میکنه و برگشتم دیدم جکسونه
جکسون:عه عشقم بیدار شدی من که بیدارت نکردم
جینا:نه خودم بیدار شدم ساعت چنده
جکسون:۴ صبح
جینا :جانم چقدر زود بیدار شدم تو کی بیدار شدی
جکسون:همین یه ربع پیش
جینا:وای چقدر گشنمه برم یه چیزی بخورم
جکسون:باشه وایسا منم بیام
جینا:باشه
جکسون و جینا از اتاق خارج شدن و به سمت اشپز خونه رفتن
جینا:خب بزار ببینم چی داریم وایی شیر موز و کیک شکلاتی داریم اخجون
جکسون:برای منم بیار
جینا:باشه
جکسون:جینا یه صدایی از اتاق مامان بابات میاد
جینا:شاید دارن بچه درست میکنن
جکسون:عه عه منحرف
جینا:چیه من صد بار به مامان بابام گفتم نه خواهر میخوام نه برادر وای از دستشون خسته شدم
جکسون:حالا ولش میخوای بریم پارک
جینا:الان
جکسون:اره چیه مگه
جینا:باشه بریم
جینا رفت حاضر شد و با جکسون رفتن به پارک
جینا:وای چقدر خلوته
جکسون:ساعت۵ صبه دوست داشتی شلوغ باشه
جینا:اره خب من از تنهایی میترسم
جکسون:عزیزم من پیشتم نترس
جینا:اگر بدونی دیروز چه اتفاق وحشتناکی افتاد
جکسون:خب ولش کن مامانت برام تعریف کرد
جینا:اهان
ادامه دارد........
اسکی ممنوع ❌
۷.۷k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.