for you
part ¹
سال ۲۰۲۴ روز ۷ ژانویه سئول
.صبح.
لارا:ات نگران نباش می سو دوستت داره
ات:ولی لارا اون حتی به من سرم نمیزنه "ناراحت"
لارا:شاید کاری داره
ات:ممنون که اومدی خب توهم برو به کارت برس
لارا:یعنی از بیمارستان برم"لوس"
ات:اره دیگه"خنده"
×××شب×××
ویو ات
تصمیم گرفتم بعد از معاینه به خونه برم تا بعد از یک سال می سو رو ببینم وقتی وارد خونه شدم با کفش های پاشنه دار قرمزی که مثل لارا بود رو به رو شدم اروم وارد خونه شدم رفتم سمت اتاق که می سو و لارا رو در حال س.ک.س دیدم بغضم گرفت درسته من سرطان معده داشتم و زودی میمردم ولی این انتظار من از قبل از مرگم بود
"داخل اتاق"
لارا:اه ددی یکم اروم تر "برو بمیر دختر هرزه"
می سو:باید عادت کنی بعد از مرگ اون تو باید همینجوری زیرم اه و ناله کنی
ات:لا.......لارا.......می....می س........می سو"لکنت-بغض"
لارا:ات"هنوز زیر می سوعه و می-سو عضوشو داخل بالا نگه داشته"
می سو:چیه تو بالاخره میمردی من دنبال یکی با بدن کش فرم و سکسی بودم"هیز"
لارا:نگاه کن تا چشمات در بیاد کیم ات"رفت روی می سو و خودشو بالا پایین کرد"
ات:دختره هرزه"میاد موهای لارا رو میگیره و پارتش میکنه تو حال"
می سو:هوی با زنم درست رفتار کن"حلش میده عقب"
لارا:چاگی من هنوزم میخوام ادامه بدم
می سو:این و چیکار کنیم
ات:دختره هرزه پسره الاغ"یه ظرف پرت میکنه سمت لارا"
می سو:چطور تونستی به بدن خوش فرم لارا صدمه بزنی"پرتش میکنه و ات میخوره به میز و میمیره"
لارا:هه چه بهتر چاگی رو مبل دراز بکش
می سو:امادم فقط تو موندی
لارا:اومدم"لارا رفت روی عضو می سو و خودش رو بالا پایین کرد"
ات:کمک من هنوز ۱ روز وقت دارم"توی ذهن"
×سال ۲۰۱۳×
می سو:ات ات حالا نظرت چیه
ات:چی........چه......چه نظری"تعجب-لکنت"
می سو:در مورد ازدواجمون اینور رو نگاه کن منم می سو
ات:تو تو باید بمیری پسر اشغال"لیوان قهوه رو به سمتش پرت میکنه"
می سو:ای ای ولم کن ات چت شده تو عاشق من بودی
لارا:ات چیکار دوست پسرت داری
همه:خانم کیم شما مگه قرار نبود ازدواج کنین
ات:این......اینجا کجاس........ت.......تو.......چو......چوی الا.......الان چه ..........س......ا.ل..ه"لکنت"
لارا:ساله ۲۰۱۳
ات:یعنی تو الان ۱۹ سالته من ۲۰ سالمه این اشغالم ۳۰ سالشه"تعجب"
لارا:ات اون دوست پسرته
ات:دیگه نیست خب اقای را شما این پرونده رو نگاه کنین من دارم میرم"دوید و رفت بیرون"
لارا:چش شده نکنه از رابطه مخفیمون فهمیده"اروم"
می سو:من داشتم درمورد ازدواج باهاش حرف میزدم
"بیمارستان"
ات:سلام اقای دکتر میشه از من ازمایش بگیرین
دکتر:بفرمایین
"اومدن نتیجه"
دکتر:خداروشکر خانم کیم شما تو مرتبه ۱ سرطان معده بودین شما باید چند روز پشت سر هم درمان بشین
ات:حتما حتما
"بیرون از بیمارستان"
ویو ات
...........................
۲۰ کامنت
سال ۲۰۲۴ روز ۷ ژانویه سئول
.صبح.
لارا:ات نگران نباش می سو دوستت داره
ات:ولی لارا اون حتی به من سرم نمیزنه "ناراحت"
لارا:شاید کاری داره
ات:ممنون که اومدی خب توهم برو به کارت برس
لارا:یعنی از بیمارستان برم"لوس"
ات:اره دیگه"خنده"
×××شب×××
ویو ات
تصمیم گرفتم بعد از معاینه به خونه برم تا بعد از یک سال می سو رو ببینم وقتی وارد خونه شدم با کفش های پاشنه دار قرمزی که مثل لارا بود رو به رو شدم اروم وارد خونه شدم رفتم سمت اتاق که می سو و لارا رو در حال س.ک.س دیدم بغضم گرفت درسته من سرطان معده داشتم و زودی میمردم ولی این انتظار من از قبل از مرگم بود
"داخل اتاق"
لارا:اه ددی یکم اروم تر "برو بمیر دختر هرزه"
می سو:باید عادت کنی بعد از مرگ اون تو باید همینجوری زیرم اه و ناله کنی
ات:لا.......لارا.......می....می س........می سو"لکنت-بغض"
لارا:ات"هنوز زیر می سوعه و می-سو عضوشو داخل بالا نگه داشته"
می سو:چیه تو بالاخره میمردی من دنبال یکی با بدن کش فرم و سکسی بودم"هیز"
لارا:نگاه کن تا چشمات در بیاد کیم ات"رفت روی می سو و خودشو بالا پایین کرد"
ات:دختره هرزه"میاد موهای لارا رو میگیره و پارتش میکنه تو حال"
می سو:هوی با زنم درست رفتار کن"حلش میده عقب"
لارا:چاگی من هنوزم میخوام ادامه بدم
می سو:این و چیکار کنیم
ات:دختره هرزه پسره الاغ"یه ظرف پرت میکنه سمت لارا"
می سو:چطور تونستی به بدن خوش فرم لارا صدمه بزنی"پرتش میکنه و ات میخوره به میز و میمیره"
لارا:هه چه بهتر چاگی رو مبل دراز بکش
می سو:امادم فقط تو موندی
لارا:اومدم"لارا رفت روی عضو می سو و خودش رو بالا پایین کرد"
ات:کمک من هنوز ۱ روز وقت دارم"توی ذهن"
×سال ۲۰۱۳×
می سو:ات ات حالا نظرت چیه
ات:چی........چه......چه نظری"تعجب-لکنت"
می سو:در مورد ازدواجمون اینور رو نگاه کن منم می سو
ات:تو تو باید بمیری پسر اشغال"لیوان قهوه رو به سمتش پرت میکنه"
می سو:ای ای ولم کن ات چت شده تو عاشق من بودی
لارا:ات چیکار دوست پسرت داری
همه:خانم کیم شما مگه قرار نبود ازدواج کنین
ات:این......اینجا کجاس........ت.......تو.......چو......چوی الا.......الان چه ..........س......ا.ل..ه"لکنت"
لارا:ساله ۲۰۱۳
ات:یعنی تو الان ۱۹ سالته من ۲۰ سالمه این اشغالم ۳۰ سالشه"تعجب"
لارا:ات اون دوست پسرته
ات:دیگه نیست خب اقای را شما این پرونده رو نگاه کنین من دارم میرم"دوید و رفت بیرون"
لارا:چش شده نکنه از رابطه مخفیمون فهمیده"اروم"
می سو:من داشتم درمورد ازدواج باهاش حرف میزدم
"بیمارستان"
ات:سلام اقای دکتر میشه از من ازمایش بگیرین
دکتر:بفرمایین
"اومدن نتیجه"
دکتر:خداروشکر خانم کیم شما تو مرتبه ۱ سرطان معده بودین شما باید چند روز پشت سر هم درمان بشین
ات:حتما حتما
"بیرون از بیمارستان"
ویو ات
...........................
۲۰ کامنت
۹.۰k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.