فیک اتفاق. پارت⁵
فیک اتفاق. پارت⁵
از زبان ا/ت:
ما رسیدیم خونه و پسرا داشتن عرررر میزدن که چقد من شبیه کوکم، ودف؟ من کع اصلا شبیهش نبودم! حاضرم بگم که منو از پرورشگاه آوردن چون اصلا شبیه برادرام نبودم.
جیمین: عررررر. نامجون بیا ببین، این دختره خود کوکه. فقط ورژن دختر.
نامی: پشمام. بینیش، لبش، دندوناش، چشماش، همه چیش شبیه کوکه.
تهیونگ که داشت با گوشیش بازی میکرد سریع اومد سمتم و یکم از موهامو جدا کرد و تو دستش پیچ داد (دیدین که.تهیونگ با موهای کوک چی کار میکنه؟تودستش پیچ میده تا حالت بگیره ) موهام به سمت بالا پف کرد. تهیونگ هم داشت عرررر میزد
تهیونگ: موهاشم مث کوکه.
و دوباره سریع رفت روی مبل نشست و با گوشیش ور رفت
خب من یه جورایی آرمی بودم و بایسم هم تهیونگ بود، برای همین رفتم رو همین مبلی که تهیونگ نشسته بود، نشستم. و برای اینکه غیرمستقیم بهش بگم که واقعا ازش خوشم میاد، با گوشیم رفتم تو پیجی که از تهیونگ میکس های خفن و هات میزاشت، گوشی رو طوری گرفتم که تو دیدش باشه، و هات ترین میکس رو گذاشتم......
هااا؟ درست شنیدم؟ صدای شکستن شیشه بود؟
نامجون رفته بود آب بخوره که دستش خورد به ظرفا و یکیش افتاد شکست. صبر کن ببینم، چرا من رو شونه تهیونگم؟ چرا گوشیم هنوز داره اون فیلمو بخش میکنه و گوشیم پیش تهیونگه؟
تهیونگ: مث اینکه خواب بودی؟ فکر کنم خیلی خسته بودی. به نامجون میگم حواسشو بیشتر جمع کنه تا چیزی رو نشکنه و تورو اینطوری از خواب بیدار نکنه، چون خیلی راحت خوابیده بودی، جونگ کوک میخواست بیدارت کنه ولی نذاشتم چون واقعا مثل اونایی خوابیده بودی که خیلی وقتی نخوابیدن.
ا/ت: یعنی واقعا من خوابیده بودم؟ اهههه لعنتی. چرا اینجا خوابیده بودم. ببخشید واقعا به زحمت افتادی، چون اینجا خوابیده بودم و فکر میکنم سعی میکردی تکون نخوری.
تهیونگ: نه اصلا، اتفاقا جونگ کوک دوبار زد تو... ت تا بیدار شی ولی خوابت سنگین بود.
ا/ت: ناموصا، الان کوک کجاس؟ نباید منو میزد.
شوگا: نامــــــــجـــــــــــووووووون، خدا لعنتت کنه. مثلا خواب بودما!!! الانم دیگه خوابم نمیبره 😑🔥💥(میره از تو یخچال نارنگی برداره بخوره.کوک هم میاد میشنه کنار تهیونگ و ا/ت)
کوک:ا/ت،رفته بودی خواب زمستونی؟مث خرس خوابیده بودی، چقد خروپف میکنی! 🤣
ا/ت: 🤬
(مین یونگی با ظرف پر از نارنگی وارد میشود): شما نمیخوای بگی اسمت چیه؟
کوک: عه. چیکار اسم خواهر من داری؟
ا/ت: من جیهیو هستم(جیهیو از توایس رو نمگم)
یونگی: چن سالته
کوکِ غیرتی: 😠
ا/ت: از کوک 4 سال کوچیکترم
یونگی: مگه کوک چن سالشه؟
کوک: وادفاک، تو نمیدونی من چن سالمه؟ اگه نمیدونی که من باید برم بمیرم🔪
یونگی: مگه20 سالت نبود؟
تهیونگ🤣🤣🤣🤣
کوک: 😑🔥🔪
کوک: 5 سال عقبی 😬🙄
از زبان ا/ت:
ما رسیدیم خونه و پسرا داشتن عرررر میزدن که چقد من شبیه کوکم، ودف؟ من کع اصلا شبیهش نبودم! حاضرم بگم که منو از پرورشگاه آوردن چون اصلا شبیه برادرام نبودم.
جیمین: عررررر. نامجون بیا ببین، این دختره خود کوکه. فقط ورژن دختر.
نامی: پشمام. بینیش، لبش، دندوناش، چشماش، همه چیش شبیه کوکه.
تهیونگ که داشت با گوشیش بازی میکرد سریع اومد سمتم و یکم از موهامو جدا کرد و تو دستش پیچ داد (دیدین که.تهیونگ با موهای کوک چی کار میکنه؟تودستش پیچ میده تا حالت بگیره ) موهام به سمت بالا پف کرد. تهیونگ هم داشت عرررر میزد
تهیونگ: موهاشم مث کوکه.
و دوباره سریع رفت روی مبل نشست و با گوشیش ور رفت
خب من یه جورایی آرمی بودم و بایسم هم تهیونگ بود، برای همین رفتم رو همین مبلی که تهیونگ نشسته بود، نشستم. و برای اینکه غیرمستقیم بهش بگم که واقعا ازش خوشم میاد، با گوشیم رفتم تو پیجی که از تهیونگ میکس های خفن و هات میزاشت، گوشی رو طوری گرفتم که تو دیدش باشه، و هات ترین میکس رو گذاشتم......
هااا؟ درست شنیدم؟ صدای شکستن شیشه بود؟
نامجون رفته بود آب بخوره که دستش خورد به ظرفا و یکیش افتاد شکست. صبر کن ببینم، چرا من رو شونه تهیونگم؟ چرا گوشیم هنوز داره اون فیلمو بخش میکنه و گوشیم پیش تهیونگه؟
تهیونگ: مث اینکه خواب بودی؟ فکر کنم خیلی خسته بودی. به نامجون میگم حواسشو بیشتر جمع کنه تا چیزی رو نشکنه و تورو اینطوری از خواب بیدار نکنه، چون خیلی راحت خوابیده بودی، جونگ کوک میخواست بیدارت کنه ولی نذاشتم چون واقعا مثل اونایی خوابیده بودی که خیلی وقتی نخوابیدن.
ا/ت: یعنی واقعا من خوابیده بودم؟ اهههه لعنتی. چرا اینجا خوابیده بودم. ببخشید واقعا به زحمت افتادی، چون اینجا خوابیده بودم و فکر میکنم سعی میکردی تکون نخوری.
تهیونگ: نه اصلا، اتفاقا جونگ کوک دوبار زد تو... ت تا بیدار شی ولی خوابت سنگین بود.
ا/ت: ناموصا، الان کوک کجاس؟ نباید منو میزد.
شوگا: نامــــــــجـــــــــــووووووون، خدا لعنتت کنه. مثلا خواب بودما!!! الانم دیگه خوابم نمیبره 😑🔥💥(میره از تو یخچال نارنگی برداره بخوره.کوک هم میاد میشنه کنار تهیونگ و ا/ت)
کوک:ا/ت،رفته بودی خواب زمستونی؟مث خرس خوابیده بودی، چقد خروپف میکنی! 🤣
ا/ت: 🤬
(مین یونگی با ظرف پر از نارنگی وارد میشود): شما نمیخوای بگی اسمت چیه؟
کوک: عه. چیکار اسم خواهر من داری؟
ا/ت: من جیهیو هستم(جیهیو از توایس رو نمگم)
یونگی: چن سالته
کوکِ غیرتی: 😠
ا/ت: از کوک 4 سال کوچیکترم
یونگی: مگه کوک چن سالشه؟
کوک: وادفاک، تو نمیدونی من چن سالمه؟ اگه نمیدونی که من باید برم بمیرم🔪
یونگی: مگه20 سالت نبود؟
تهیونگ🤣🤣🤣🤣
کوک: 😑🔥🔪
کوک: 5 سال عقبی 😬🙄
۳.۱k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.