عاشق پسر عموم شدم پارت36
+(به سمت خونه حرکت کرد چیزی نمیگفتم و فقط گریه میکردم چون میدونستم هر چقدر حرف بزنم بدتر میشه کوک عصبی رانندگی میکرد رسیدیم خونه با عصبانیت پیاده شد اومد سمت من و دستمو محکم گرفت و می کشید که مطمئنم جاش کبود میشد بردم توی اتاق و درو قفل کرد و عصبی بر گشت سمتم همینطور که کمر بندشو در میآورد گفت)
_من بهت چی گفتم هزار بار بهت هشدار دادم(عربده) (عصبی)
+ک...کوک...خوا...خواهش...خواهش...میکنم....دردم..م.....میاد(گریه شدید)
_نه تو انگار یاد نمیگیری آره همش باید کتک بخوری(داد)
(اولین ضربه رو با کمر بندش زد ا.ت جیغ زد)
_پس هر*زه بازی در میاوردی هااااا(عربده)
+مگه من هقق چیکار کردم هق فقط با هق هم دوست بودیم هق تو خودت دوس هق دختر داشتی(گریه شدید با داد)
_خفه شو هر*زه (کتک و ضربه زدن به ا.ت)
+(جیغ و گریه)
+(بلندم کرد و لب*اس هامو پاره کرد و همینطوری گریه میکرم ل*ختم کردو بدون مقدمه واردم کرد و من همینطوری از دردجیغ میزدم بعد 20مین از*ضا شد و من دیگه توان بیداری نداشتم وچشمام سیاهی رفت)
_(بعد کتک زدن و کردنش همه جاش زخمی بود بیهوش شد و منم لباسام رو پوشیدم وبا عصبانیت از اتاق بیرون اومدم تقسیر خودش بود من بهش هشدار دادم هزار باردادم بهش گفتم دوس ندارم با مردی بجز خودم گرم بگیره من اونو خیلی دوست دارم که وقتی یکی نگاش میکنه کله م داغ میکنه ترجیح میدم همه جاشو کبود کنم تا بقیه بهش نگاه نکنن اون مال منه ولی حیف که نمیتونه بچه ای بهم بده وگرنه هیچ وقت دست روش بلند نمی کردم اینکه نمیتونه حامله بشه منو از خودش سرد میکنه
(فلش بک 4 ماه قبل)
_ا.ت عشقم ما تا حالا چند بار تلاش کردیم که بچه دار بشیم اما هیچ نشونه ای نیست بهتر نیست بریم دکتر
+منم همین فکرو میکنم
..........
_اقای دکتر یعنی چی نمیتونه بچه داره
؛اقای جئون نگفتم هیچوقت گفتم فعلا باید چند وقت تحت نظر دکتر باشند
+(گریه)اگه تحت نظر دکتر باشم میتونم بچه دار شدم
؛راستش...(سرش رو پایین انداخت)
_لطفا بگین (نگران)
؛خب به احتمال 40 از 100 درصد امکان داره
_چ...چی...
+(گریه)
_عزیزم گریه نکن ما تلاشمون رو میکنیم
(پایان فلش بک)
_(سوار ماشینم شدم و مستقیم رفتم بار بااینکه ظرفیتم خیلی بالاس ولی اینقدر خوردم که دیگه هیچی نمی فهمیدم)
_اه ...ا.ت با من چیکار کردی که اینقدر عاشقتم (با مستی گفت)(یک دفعه یکی روی پام نشست دیدم یه دختر س*ک*سی بود و هی خودشو بهم می مالوندن)
؛ددی میخوای باهم خوش بگذرونیم
_نمیخوام برو (مست)
؛عا قول میدم خوش بگذره (شروع کرد به بو*سیدن کوک )
(کوک همکاری کرد خودشم نمیدونست چرا یک دفعه وایسادن)
؛اینجا نه میخوای بریم خونه تو
_اره(مست)
.................
_من بهت چی گفتم هزار بار بهت هشدار دادم(عربده) (عصبی)
+ک...کوک...خوا...خواهش...خواهش...میکنم....دردم..م.....میاد(گریه شدید)
_نه تو انگار یاد نمیگیری آره همش باید کتک بخوری(داد)
(اولین ضربه رو با کمر بندش زد ا.ت جیغ زد)
_پس هر*زه بازی در میاوردی هااااا(عربده)
+مگه من هقق چیکار کردم هق فقط با هق هم دوست بودیم هق تو خودت دوس هق دختر داشتی(گریه شدید با داد)
_خفه شو هر*زه (کتک و ضربه زدن به ا.ت)
+(جیغ و گریه)
+(بلندم کرد و لب*اس هامو پاره کرد و همینطوری گریه میکرم ل*ختم کردو بدون مقدمه واردم کرد و من همینطوری از دردجیغ میزدم بعد 20مین از*ضا شد و من دیگه توان بیداری نداشتم وچشمام سیاهی رفت)
_(بعد کتک زدن و کردنش همه جاش زخمی بود بیهوش شد و منم لباسام رو پوشیدم وبا عصبانیت از اتاق بیرون اومدم تقسیر خودش بود من بهش هشدار دادم هزار باردادم بهش گفتم دوس ندارم با مردی بجز خودم گرم بگیره من اونو خیلی دوست دارم که وقتی یکی نگاش میکنه کله م داغ میکنه ترجیح میدم همه جاشو کبود کنم تا بقیه بهش نگاه نکنن اون مال منه ولی حیف که نمیتونه بچه ای بهم بده وگرنه هیچ وقت دست روش بلند نمی کردم اینکه نمیتونه حامله بشه منو از خودش سرد میکنه
(فلش بک 4 ماه قبل)
_ا.ت عشقم ما تا حالا چند بار تلاش کردیم که بچه دار بشیم اما هیچ نشونه ای نیست بهتر نیست بریم دکتر
+منم همین فکرو میکنم
..........
_اقای دکتر یعنی چی نمیتونه بچه داره
؛اقای جئون نگفتم هیچوقت گفتم فعلا باید چند وقت تحت نظر دکتر باشند
+(گریه)اگه تحت نظر دکتر باشم میتونم بچه دار شدم
؛راستش...(سرش رو پایین انداخت)
_لطفا بگین (نگران)
؛خب به احتمال 40 از 100 درصد امکان داره
_چ...چی...
+(گریه)
_عزیزم گریه نکن ما تلاشمون رو میکنیم
(پایان فلش بک)
_(سوار ماشینم شدم و مستقیم رفتم بار بااینکه ظرفیتم خیلی بالاس ولی اینقدر خوردم که دیگه هیچی نمی فهمیدم)
_اه ...ا.ت با من چیکار کردی که اینقدر عاشقتم (با مستی گفت)(یک دفعه یکی روی پام نشست دیدم یه دختر س*ک*سی بود و هی خودشو بهم می مالوندن)
؛ددی میخوای باهم خوش بگذرونیم
_نمیخوام برو (مست)
؛عا قول میدم خوش بگذره (شروع کرد به بو*سیدن کوک )
(کوک همکاری کرد خودشم نمیدونست چرا یک دفعه وایسادن)
؛اینجا نه میخوای بریم خونه تو
_اره(مست)
.................
۵۰.۹k
۱۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.