عشق و شکست پارت ۱۸

ویو جونگوک
الان دو ساعت از پیامش گذشته چرا هنوز نیومده؟
دینگ(صدای پیام😂🗿) سریع رفتم سمت گوشی جین عوضی پیام داده بود(دشمن جونگوک)
پیام جین:دنبال این خوشگل خانم می گردی؟(عکس ا/ت رو فرستاده بود)
جونگوک سریع زنگ می زنه جین
جونگوک: با اون دختر کاری نداشته باش
جین:شنیدم که حاملست.
جونگوک:نکنن نکننن(داد)
جین:بیا ببینم می تونی نجاتش بدی؟
پایان مکالمه
ا/ت ویو
بیدار شدم توی یه خونه خرابه بودن سرم درد می کرد بلند شدم که یهو یکی از در اومد تو نمی شناختمش .
جین:پس تو همون عشق جونگوکی
ا/ت:تو دیگه کیی؟!
جین:میشه گفت دشمن عشقت...... حالا از اینا بگذریم یکم بازی کنیم؟
جین شروع می کنه بوسیدن ا/ت و ....
ا/ت:تزوخدا نکن من حامله ام
ا/ت جینو هل میده و سعی می کنه فرار بکنه ولی جین باز گیرش می اندازه و شروع می کنه در آوردن لباساش
ا/ت:کمککککککمککککککک
که یهو یکی از در میاد تو
ا/ت: جونگوک تویی کمکم کنننن
جونگوک جین می گیره تا می تونه می زنه .
جین اسلحشو در میاره و به سمت ا/ت نشونه می گیره و ماشه رو می کشه و صدای جیغ میاد.

ادامه دارد...

یهههه
تا ۳۰ تا لایک نگیره پارت بعد رو نمیذارممم🗿😂

#فیک #سناریو #وانشات

ساری اگه بد بودد.مایل به حمایت؟؟✨
میگم برای فیک بعدی که در مورد ازدواج اجباریهه
کی باشه شخصیت اصلیش ؟! جیمین خوبه؟! یا جین؟