☆مرگ یا عشق ☆ part²¹
ا.ت:سلااام صب بخیر
جیمین:....*خنده
ا.ت:ب چی میخندی ت
جیمین.....*خنده تر
ا.ت:هیی. ب چی میخندی؟
ویو جیمین
نامجون رف ببینه صدای جیغ واس چیه ک بعد صدای داد کوک اومد و نامجون و ا.ت اومدن پیشمون. موهای ا.ت سیخ شده بود انگار ک برق ۳ فاز گرفتتش من زدم زیر خنده اونم هی میمرسید ک ب چی میخندم انگشتمو گرفتم سمت موهاشو..
جیمین:موهات😅*خنده
ا.ت:هوففف. کوک هوفف
بعد رف موهاشو درس کرد و اومد
ا.ت:کی میاد بریم بیرونن؟؟
همه ساکت شدن
جیمین:من میام*لبخند
بعد کوک از اتاقش اومد
کوک:کجا؟!؟
ا.ت:میریم بیرون. اما وحشی هارو نمیبریم
کوک:بانی کوشولوتو نمیبری🥺
جیمین:گناه داره بزا بیاد
ا.ت:باشه. ولی فقط چون موچی گف 🙂
بعد رفتیم ب سمت ساحل و نشستیم رو نیمکتی ک رو اسکله بود ا.ت بین منو کوک نشسته بود
ویو ا.ت
نشسته بودیم و دریا رو تماشا میکردیم یهو دلم بستنی خواست
ا.ت:کی بستنی میخوره؟^_^
کوک:مننن
جیمین:من میرم بگیرم
کوک:باش
ا.ت:باشه
جیمین:....*خنده
ا.ت:ب چی میخندی ت
جیمین.....*خنده تر
ا.ت:هیی. ب چی میخندی؟
ویو جیمین
نامجون رف ببینه صدای جیغ واس چیه ک بعد صدای داد کوک اومد و نامجون و ا.ت اومدن پیشمون. موهای ا.ت سیخ شده بود انگار ک برق ۳ فاز گرفتتش من زدم زیر خنده اونم هی میمرسید ک ب چی میخندم انگشتمو گرفتم سمت موهاشو..
جیمین:موهات😅*خنده
ا.ت:هوففف. کوک هوفف
بعد رف موهاشو درس کرد و اومد
ا.ت:کی میاد بریم بیرونن؟؟
همه ساکت شدن
جیمین:من میام*لبخند
بعد کوک از اتاقش اومد
کوک:کجا؟!؟
ا.ت:میریم بیرون. اما وحشی هارو نمیبریم
کوک:بانی کوشولوتو نمیبری🥺
جیمین:گناه داره بزا بیاد
ا.ت:باشه. ولی فقط چون موچی گف 🙂
بعد رفتیم ب سمت ساحل و نشستیم رو نیمکتی ک رو اسکله بود ا.ت بین منو کوک نشسته بود
ویو ا.ت
نشسته بودیم و دریا رو تماشا میکردیم یهو دلم بستنی خواست
ا.ت:کی بستنی میخوره؟^_^
کوک:مننن
جیمین:من میرم بگیرم
کوک:باش
ا.ت:باشه
۵.۰k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.