✘اربـاب خشن من..! ✞p15
*هه جونگ ویو*
داخل عمارت شدم که دیدم همه جا تمیز و مرتب شده و انواع میوه ها و مشروب ها رو میز چیده شده
متوجه شدم که خانواده ارباب به عمارت اومدن..از پله ها سریع بالا رفتم و وارد اتاقم شدم
وسایلمو رو میز گذاشتم و خودمو پرت کردم رو تخت
هوففف چقد خستم انگار کوه کندم.. لعنت بهش
داشت چشمام کم کم گرم خواب میشد که در اتاقم باز شد
سریع برگشتم ببینم کیه که دیدم سه سو به سرعت طرفم اومد و اصلا اجازه حرف زدن بهم نداد و شروع کرد به غر زدن
سه سو:اییی این دختر عمو چندش ارباب باز سر و کلش پیدا شدههه ای خدا دختره رو مخ اخه خدایا اینو ریدی یا آفریدی؟ اصن وقتی میبینمش کهیر میزنم دختره پ...
+ای چتهههههه غر غرووو چرا مثل پیر زنا داری غر میزنی خودتو جمع کن گنده اصلا این یارو کی هست که میگی مگه بدبخت چیکار کرده
سه سو:هوفف چی بگم اصلا این دختره پرو واسه ادم اعصاب نمیزاره که....این عنتر خانم دختر عمو گرامی اربابه...ینی ی عفریته به تمام معناس فقط بلده تیکه بندازه به ادم خیلی بیشعوره عوضی دلم میخواد خفش کنم
+باشه باشه به خودت مسلط باش خواهرم...حالا اگه زحمتت نمیشه برو میخام کپه مرگمو بزارم
سه سو:هه این خانومو؟!باید بری حاضر شی بری پیش ارباب کارت داره
+یا هفت جد ازرائیل...چیکارم داره؟
سه سو:والا من بی خبرم...فقط خودتو حسابی خوشگل کن تا چشم اون دختره عفریته دراد خب؟
+هوفف باشه.. حالا اسمش چیه؟
سه سو:جئون لیا
+اها...حالا بفرما برو من حاضر شم
سه سو رفت بیرون و هه جونگ پوکر از جاش بلند شد و به سمت کمد لباساش رفت..
ی نگاهی به لباس های رنگیش انداخت و ی استایل تو چشمی انتخاب کرد که خیلی بدنشو جذاب و سکسی نشون میداد..عاشق رنگ سبز لباسش بود
لباسشو به تن کرد و موهاشو از بالا بست و چتری هاشو مرتب کرد... ی میکاپ غلیظ با رژ قرمز کردم(استایل هه جونگ در اسلاید بعدی)
از اتاقم اومدم بیرون و از پله ها داشتم میرفتم پایین که حواسم نبود خوردم به ی دختره و هر دومون خوردیم زمین
یهو از جاش بلند شد و اومد از یقم گرفت و بلندم کرد و گفت
*حواست کجاس دختره عوضی
+هوی هوی چته؟
*مگه کوری هااا؟
+چته حالا یه برخورد عادی بودا چرا ادمو میقاپی؟
.....
داخل عمارت شدم که دیدم همه جا تمیز و مرتب شده و انواع میوه ها و مشروب ها رو میز چیده شده
متوجه شدم که خانواده ارباب به عمارت اومدن..از پله ها سریع بالا رفتم و وارد اتاقم شدم
وسایلمو رو میز گذاشتم و خودمو پرت کردم رو تخت
هوففف چقد خستم انگار کوه کندم.. لعنت بهش
داشت چشمام کم کم گرم خواب میشد که در اتاقم باز شد
سریع برگشتم ببینم کیه که دیدم سه سو به سرعت طرفم اومد و اصلا اجازه حرف زدن بهم نداد و شروع کرد به غر زدن
سه سو:اییی این دختر عمو چندش ارباب باز سر و کلش پیدا شدههه ای خدا دختره رو مخ اخه خدایا اینو ریدی یا آفریدی؟ اصن وقتی میبینمش کهیر میزنم دختره پ...
+ای چتهههههه غر غرووو چرا مثل پیر زنا داری غر میزنی خودتو جمع کن گنده اصلا این یارو کی هست که میگی مگه بدبخت چیکار کرده
سه سو:هوفف چی بگم اصلا این دختره پرو واسه ادم اعصاب نمیزاره که....این عنتر خانم دختر عمو گرامی اربابه...ینی ی عفریته به تمام معناس فقط بلده تیکه بندازه به ادم خیلی بیشعوره عوضی دلم میخواد خفش کنم
+باشه باشه به خودت مسلط باش خواهرم...حالا اگه زحمتت نمیشه برو میخام کپه مرگمو بزارم
سه سو:هه این خانومو؟!باید بری حاضر شی بری پیش ارباب کارت داره
+یا هفت جد ازرائیل...چیکارم داره؟
سه سو:والا من بی خبرم...فقط خودتو حسابی خوشگل کن تا چشم اون دختره عفریته دراد خب؟
+هوفف باشه.. حالا اسمش چیه؟
سه سو:جئون لیا
+اها...حالا بفرما برو من حاضر شم
سه سو رفت بیرون و هه جونگ پوکر از جاش بلند شد و به سمت کمد لباساش رفت..
ی نگاهی به لباس های رنگیش انداخت و ی استایل تو چشمی انتخاب کرد که خیلی بدنشو جذاب و سکسی نشون میداد..عاشق رنگ سبز لباسش بود
لباسشو به تن کرد و موهاشو از بالا بست و چتری هاشو مرتب کرد... ی میکاپ غلیظ با رژ قرمز کردم(استایل هه جونگ در اسلاید بعدی)
از اتاقم اومدم بیرون و از پله ها داشتم میرفتم پایین که حواسم نبود خوردم به ی دختره و هر دومون خوردیم زمین
یهو از جاش بلند شد و اومد از یقم گرفت و بلندم کرد و گفت
*حواست کجاس دختره عوضی
+هوی هوی چته؟
*مگه کوری هااا؟
+چته حالا یه برخورد عادی بودا چرا ادمو میقاپی؟
.....
۵۱.۰k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.