پرنسس اسلایترین
#پرنسس_اسلایترین
#part44
که یدفعه شکمم تیر کشید چسبیدم محکم گفتم اخ
دراکو سریع اومد سمتم
دراکو: چیشد؟ خوبی؟
: آ.. آره
دراکو: ماری پاشو بریم ببینم پاشو هم میخوای خودتو از گشنگی بکشی هم نری دکتر
یا جدیت حرفش مجبور شدم بلند شم رفتیم تو هاگوارتز سمت اتاقم... نشستم مبل
دراکو رف برام غذا بگیره و اومد تو
دراکو: بیا بخور
: اخه من گشنم نییس
که دیدم قاشقو برداشت گذاشت تو دهنم منم خوردم
قاشقو از دستش گرفتم خودم خوردم خوشم نمیومد لوس بازی دربیارم
دراکو هم ماشالاه تا قاشق اخر بالا سرم بود
....
4 روزم گذشت حالم کاملا خوب شد و خبرشم به پرفسور مکگوناگال دادم که خیلی خوشحال شد
بالاخره روز مراسم رسیدو من هنوز کسیو واس رقص انتخاب نکرده بودم
فک کردم که چه لباسی بپوشم کمدمو باز کردم یه لباس سبز عروسکی کوتاه بود اونو برداشتم پوشیدم موهامم باز بسته فر گذاشتم (عکس میدم)
به ارایش لایتم کردم شبیه ماه شده بودم
پامپی رم موهاشو شونه کردم و تمیزش کردم
بعدم اماده شدم برم پیش بچه ها....
#part44
که یدفعه شکمم تیر کشید چسبیدم محکم گفتم اخ
دراکو سریع اومد سمتم
دراکو: چیشد؟ خوبی؟
: آ.. آره
دراکو: ماری پاشو بریم ببینم پاشو هم میخوای خودتو از گشنگی بکشی هم نری دکتر
یا جدیت حرفش مجبور شدم بلند شم رفتیم تو هاگوارتز سمت اتاقم... نشستم مبل
دراکو رف برام غذا بگیره و اومد تو
دراکو: بیا بخور
: اخه من گشنم نییس
که دیدم قاشقو برداشت گذاشت تو دهنم منم خوردم
قاشقو از دستش گرفتم خودم خوردم خوشم نمیومد لوس بازی دربیارم
دراکو هم ماشالاه تا قاشق اخر بالا سرم بود
....
4 روزم گذشت حالم کاملا خوب شد و خبرشم به پرفسور مکگوناگال دادم که خیلی خوشحال شد
بالاخره روز مراسم رسیدو من هنوز کسیو واس رقص انتخاب نکرده بودم
فک کردم که چه لباسی بپوشم کمدمو باز کردم یه لباس سبز عروسکی کوتاه بود اونو برداشتم پوشیدم موهامم باز بسته فر گذاشتم (عکس میدم)
به ارایش لایتم کردم شبیه ماه شده بودم
پامپی رم موهاشو شونه کردم و تمیزش کردم
بعدم اماده شدم برم پیش بچه ها....
۵۸۱
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.