رمان از اتسوشی و اکوتاگاوا
پارت ❶
امید وارم خوشتون بیاد 😁😊
عکسو ☺☺
داستان از دید راوی
تازگیا یه اژانس افتاده بودن دنبال اتسوشی که ببرنش برای دکتر روانی که ببرنما رو ازمایش کنه و اژانس کاراگاهی متوجه موضوع شده بودن ولی چون دیده بودن همه چی امنه بیخیالش شده بودن
از دید اتسوشی
همه چی امن بود پس منم بخیال شده بودم . به هرحال کار های مهم تری هم داشتم مافیای بندر با ما توی صلح بودیم پس همه چی رو به راه بود
( بریم سر اصل مطلب)
امروز رفته بودم ماموریت که تو راه برگشت چند نفر بهم حمله کردن اولش فکر کردم مافیای بندره برای همین فوران به دفتر اژانس رفتم و ولی مافیای بندر و موری سان اونجا بودن و این موضوع رو گفتیم ولی ...
دازای سان : ولی مافیای بندر از وقتی شما رفتید ماموریت پیش ما بود
چویا: اصلا چرا باید به شما دوتا ما حمله کنیم؟
* نکته اون اژانسی که گفتم میخوان به اتسوشی حمله کنن تقریبا فراموش شدن*
سرم گیج رفت دازای سان و چویا سان راس میگفتن امکان نداره کار مافیا باشه
یه قدم عقب رفتم زبونم گرفت
اتسوشی : نـ __ نانی؟ ( ترجمه : چی )
طبیعی بود بترسم چون اولش فکر میکردن کار مافیای بندر ولی الان نمیدونم کار کی بود ی. یعنی کار اکوتاگاوا ست؟ نه بابا اون که خودش باید منو بکشه پس کار کیه؟
.
.
.
پارت بعدی رو الان میزارم😊☺🤭
لایک و کامنت یادتون نره ❤
رمان درخواستی قبوله 👋✌
امید وارم خوشتون بیاد 😁😊
عکسو ☺☺
داستان از دید راوی
تازگیا یه اژانس افتاده بودن دنبال اتسوشی که ببرنش برای دکتر روانی که ببرنما رو ازمایش کنه و اژانس کاراگاهی متوجه موضوع شده بودن ولی چون دیده بودن همه چی امنه بیخیالش شده بودن
از دید اتسوشی
همه چی امن بود پس منم بخیال شده بودم . به هرحال کار های مهم تری هم داشتم مافیای بندر با ما توی صلح بودیم پس همه چی رو به راه بود
( بریم سر اصل مطلب)
امروز رفته بودم ماموریت که تو راه برگشت چند نفر بهم حمله کردن اولش فکر کردم مافیای بندره برای همین فوران به دفتر اژانس رفتم و ولی مافیای بندر و موری سان اونجا بودن و این موضوع رو گفتیم ولی ...
دازای سان : ولی مافیای بندر از وقتی شما رفتید ماموریت پیش ما بود
چویا: اصلا چرا باید به شما دوتا ما حمله کنیم؟
* نکته اون اژانسی که گفتم میخوان به اتسوشی حمله کنن تقریبا فراموش شدن*
سرم گیج رفت دازای سان و چویا سان راس میگفتن امکان نداره کار مافیا باشه
یه قدم عقب رفتم زبونم گرفت
اتسوشی : نـ __ نانی؟ ( ترجمه : چی )
طبیعی بود بترسم چون اولش فکر میکردن کار مافیای بندر ولی الان نمیدونم کار کی بود ی. یعنی کار اکوتاگاوا ست؟ نه بابا اون که خودش باید منو بکشه پس کار کیه؟
.
.
.
پارت بعدی رو الان میزارم😊☺🤭
لایک و کامنت یادتون نره ❤
رمان درخواستی قبوله 👋✌
۴.۳k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.