( خب خب بچها اون طور که من دیدم بیشتر شماره ۲ رو انتخاب ک
( خب خب بچها اون طور که من دیدم بیشتر شماره ۲ رو انتخاب کردید و ادامه داستان رو با موضوع شماره ۲ میریم 😁 )
پارت 3۰ : بیدار شدن
_ فسقلییییییی
+ لقب جدید؟
_ آره به نظرم کیوته *^*
+ دازای ای کاش بری زیر تریلی ۱۸ چرخ خودم بیام جسدتو تیکه تیکه شد جمع کنم بندازم تو قبر
_ باشه بزار برم * رفتن سمت در *
+ بابا بگیر بشین 😑🔪
_ چویا این چه منطقیه که داری؟ میگی بمیر بعد میخوام بمیرم میگی نمیر؟
+ خفه شوو
+ بهوش اومدن و کمی منگ زدن
_ به به فسقلی بیدار شد * مثل عکس پارت داشت نگاه میکرد چویا رو *
+ چی؟ چیشد؟
_ هیچی فسقل کوچولو تو جنگ مافیا با یه سازمان از فساد استفاده کرد و صدمه دید
+ چی..چی..میگی * به یاد آوردن تمام اتفاقاتی که فراموش کرده بود *
_ یه هفته ای میشه بیهوشی کوچولو * گرفتن چونه چویا *
_ خب؟ چی خواب میدیدی؟
+ ام..کان..نداره * شروع کرد به گریه کردن *
_ چیبی؟ چته؟ مگه چی میدیدی؟
+ اونا خواب نبودن ممکن نیست * قطره قطره از چشماش اشک میریخت *
_ چویا؟
+ هوم؟
_ چی میدیدی؟
+ نمیخوام تعریف کنم
_ عجیبه فکرشو نمیکردم از ددیت چیزی مخفی کنی
+ خواست بلند شه بره سمت حموم که سرش گیج رفت و بدجور احساس ضعف کرد
_ چویا چته چخبره داری کم کم نگرانم میکنی یه بارم شده لج نکن باهام
+ اون موقع هم گفته بود * اشاره به وقتی دازای بهش گفت لج میکنی ؟ *
_ کی گفت؟ چی گفت؟
+ دازای الان حوصله توضیح دادن ندارم میخوام برم حموم * به زور رفتن سمت حموم *
_ احساس میکنم منو میبینه ولی نمیشناسه تو چشماش یه چیز عجیبی هست که نمیتونم بفهمم چیه * صدای شکستن یه چیزی داخل حموم *
_ چوچویاااااااااا * باز کردن در حموم *
_ چیشده؟
+ هی..هیچی تعادلمو از دست افتادم بعدم خوردم به آینه
_ چو..چویا دستتتت داره خون میاد * پرنسسی بغلش کردن *
*** بعد از اتفاق توی حموم
_ چیبی
+ نگاه کردن بهش
_ داری نگرانم میکنی میشه لطفا بهم بگی چخبره؟
+ باشه * رفتن زیر پتو و تعریف کردن *
***
_ از خنده پاره شد
+ ببندددد دهنو بیا سر قبر من بخند * قرمز شدن *
_ یعنی داری میگی اشتباهی بهت قرص هرمون دادمممم * از خنده غش کرد *
+ خ..خفه شو * قرمز شد *
_ یعنی بعدم دخلت آوردم 🤣
+ چی اینقدر خنده داره * لپاش گل انداخته *
_ هی کوچولو * نزدیک شدن به لبای چویا *
+ چی..چی میخوای
_ هیچی گفتی کردمت هوس کردم * نگاه شیطانی *
+ دا..دازای
_ بگو ددی اینجوری خیلی بهتره * خیمه زدن رو چویا *
+ قرمز شد بچممم
_ خجالتی شدیااا قبلا تو این حالت__
+ جاهامونو عوض میکردم نه؟
_ حالا شدی بیبی من
+ با ولع بوسیدمش
_ اوفففف چیبی اصلا تصورات پوکید
+ بازم میخوام لعنتی زود باش
_ عوض کردن جاشون با یه حرکت
_ خب فسقلی آمادگیش داری
+ هیچ وقت اینقدر مطمئن نبودم د.د.ی * شمرده شمرده گفت ددی رو و با یه پوزخند نگاه کرد دازایو *
پایان _ مرسی لایک میکنی 😁❤
آقا اگه چیزی رو نفهمیدید تو کامنتا یا پی بگید توضیح میدم و اینکه پارت بعد هنتایه ...
یه توضیح کوچولو میدم که گیج نشید ... آقا اینجا دازای رئیس مافیاس همه ی اعضای آژانس توی مافیا هست فوکو با موری رئیس های قبلی بودن هنوزم هستن اما بیشتر کارا رو دازای و چویا انجام میدن و اینکه بقیه توضیح ها تو پارت های جدیده . میخوام بترکونممممم امروز حداقل ۵ تا پارت میدم 🗿🚬
پارت 3۰ : بیدار شدن
_ فسقلییییییی
+ لقب جدید؟
_ آره به نظرم کیوته *^*
+ دازای ای کاش بری زیر تریلی ۱۸ چرخ خودم بیام جسدتو تیکه تیکه شد جمع کنم بندازم تو قبر
_ باشه بزار برم * رفتن سمت در *
+ بابا بگیر بشین 😑🔪
_ چویا این چه منطقیه که داری؟ میگی بمیر بعد میخوام بمیرم میگی نمیر؟
+ خفه شوو
+ بهوش اومدن و کمی منگ زدن
_ به به فسقلی بیدار شد * مثل عکس پارت داشت نگاه میکرد چویا رو *
+ چی؟ چیشد؟
_ هیچی فسقل کوچولو تو جنگ مافیا با یه سازمان از فساد استفاده کرد و صدمه دید
+ چی..چی..میگی * به یاد آوردن تمام اتفاقاتی که فراموش کرده بود *
_ یه هفته ای میشه بیهوشی کوچولو * گرفتن چونه چویا *
_ خب؟ چی خواب میدیدی؟
+ ام..کان..نداره * شروع کرد به گریه کردن *
_ چیبی؟ چته؟ مگه چی میدیدی؟
+ اونا خواب نبودن ممکن نیست * قطره قطره از چشماش اشک میریخت *
_ چویا؟
+ هوم؟
_ چی میدیدی؟
+ نمیخوام تعریف کنم
_ عجیبه فکرشو نمیکردم از ددیت چیزی مخفی کنی
+ خواست بلند شه بره سمت حموم که سرش گیج رفت و بدجور احساس ضعف کرد
_ چویا چته چخبره داری کم کم نگرانم میکنی یه بارم شده لج نکن باهام
+ اون موقع هم گفته بود * اشاره به وقتی دازای بهش گفت لج میکنی ؟ *
_ کی گفت؟ چی گفت؟
+ دازای الان حوصله توضیح دادن ندارم میخوام برم حموم * به زور رفتن سمت حموم *
_ احساس میکنم منو میبینه ولی نمیشناسه تو چشماش یه چیز عجیبی هست که نمیتونم بفهمم چیه * صدای شکستن یه چیزی داخل حموم *
_ چوچویاااااااااا * باز کردن در حموم *
_ چیشده؟
+ هی..هیچی تعادلمو از دست افتادم بعدم خوردم به آینه
_ چو..چویا دستتتت داره خون میاد * پرنسسی بغلش کردن *
*** بعد از اتفاق توی حموم
_ چیبی
+ نگاه کردن بهش
_ داری نگرانم میکنی میشه لطفا بهم بگی چخبره؟
+ باشه * رفتن زیر پتو و تعریف کردن *
***
_ از خنده پاره شد
+ ببندددد دهنو بیا سر قبر من بخند * قرمز شدن *
_ یعنی داری میگی اشتباهی بهت قرص هرمون دادمممم * از خنده غش کرد *
+ خ..خفه شو * قرمز شد *
_ یعنی بعدم دخلت آوردم 🤣
+ چی اینقدر خنده داره * لپاش گل انداخته *
_ هی کوچولو * نزدیک شدن به لبای چویا *
+ چی..چی میخوای
_ هیچی گفتی کردمت هوس کردم * نگاه شیطانی *
+ دا..دازای
_ بگو ددی اینجوری خیلی بهتره * خیمه زدن رو چویا *
+ قرمز شد بچممم
_ خجالتی شدیااا قبلا تو این حالت__
+ جاهامونو عوض میکردم نه؟
_ حالا شدی بیبی من
+ با ولع بوسیدمش
_ اوفففف چیبی اصلا تصورات پوکید
+ بازم میخوام لعنتی زود باش
_ عوض کردن جاشون با یه حرکت
_ خب فسقلی آمادگیش داری
+ هیچ وقت اینقدر مطمئن نبودم د.د.ی * شمرده شمرده گفت ددی رو و با یه پوزخند نگاه کرد دازایو *
پایان _ مرسی لایک میکنی 😁❤
آقا اگه چیزی رو نفهمیدید تو کامنتا یا پی بگید توضیح میدم و اینکه پارت بعد هنتایه ...
یه توضیح کوچولو میدم که گیج نشید ... آقا اینجا دازای رئیس مافیاس همه ی اعضای آژانس توی مافیا هست فوکو با موری رئیس های قبلی بودن هنوزم هستن اما بیشتر کارا رو دازای و چویا انجام میدن و اینکه بقیه توضیح ها تو پارت های جدیده . میخوام بترکونممممم امروز حداقل ۵ تا پارت میدم 🗿🚬
۱۶.۰k
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.