پارت ۵
یونا: اومدم یه چیزییی بهتتت بگممم
نایون: چی؟
یونا: اون الماس های که درموردشون بهت گفتم رو هنوز دارم بیا امروز بریم اونارو بفروشیم
نایون: تو دقیقا اینارو از کجا اوردی ؟
یونا: داخل همون خرسی که از دختره خریدمش بود
نایون: چی؟ بعد میخای اینارو بفروشیم دیوونه؟
یونا : اره
نایون: ولی اینا مال خودشون نیستن به خودت بیا دختر
یونا: چرت پرت نگو قراره ما دوتا پولدار شیم
نایون: الان به چیزی نیاز داریم؟
یونا: اوهوم
نایون: هوففف باشه ولی من اخراج شدم
یونا: وسایلتو بده ببرم و برم لباسامو عوض کنم تا بریم اینارو بفروشیم
نایون: باشه ولی من از این کار حس خوبی ندارم
یونا: آه بس کن دیگه بده اینارو
نایون: باشه بیا ، من میرم تو پارک قدم بزنم بیا اونجا
یونا: باشهههه
نایون: چی؟
یونا: اون الماس های که درموردشون بهت گفتم رو هنوز دارم بیا امروز بریم اونارو بفروشیم
نایون: تو دقیقا اینارو از کجا اوردی ؟
یونا: داخل همون خرسی که از دختره خریدمش بود
نایون: چی؟ بعد میخای اینارو بفروشیم دیوونه؟
یونا : اره
نایون: ولی اینا مال خودشون نیستن به خودت بیا دختر
یونا: چرت پرت نگو قراره ما دوتا پولدار شیم
نایون: الان به چیزی نیاز داریم؟
یونا: اوهوم
نایون: هوففف باشه ولی من اخراج شدم
یونا: وسایلتو بده ببرم و برم لباسامو عوض کنم تا بریم اینارو بفروشیم
نایون: باشه ولی من از این کار حس خوبی ندارم
یونا: آه بس کن دیگه بده اینارو
نایون: باشه بیا ، من میرم تو پارک قدم بزنم بیا اونجا
یونا: باشهههه
۲.۴k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.