وقتی کسی که عاشقش بودی قلدرت بود اما.....

p1
توی کلاس درس نشسته بودی و داشتی به حرفای استادتون گوش میدادی..
همراه های لینو داشتن با پوزخنده نگاهت میکردن...خیلی ازشون میترسیدی..
اونا باهات کارای وحشتناکی میکردن...بهت تجاوز میکردن ، با چاقو بهت ضربه میزدن ، موهاتو میکشیدن ، بهت لگد میزدن ، روی سرت آبجوش می ریختن و....
سعی داشتی ازشون فرار کنی....ولی هیچوقت توی اینکار موفق نبودی..
داشتی به حرفای معلمت گوش میدادی که درد بدی زیر شکمت احساس کردی...
از استادتون اجازه گرفتی تا بری به سمت سرویس بهداشتی...
همه یک بچه ها بخصوص لینو بهت نگاه میکردن...بعد از اجازه ی استادتون با سرعت از کلاس بیرون اومدی و به سمت سرویس بهداشتی دویدی....
به سمت یکی از سرویس ها رفتی و درو قفل کردی...
لباستو بالا دادی و دیدی از شکمت خون میاد...یاد زنگ پیش افتادی...زمانی که بهت با لگد ضربه میزدن..
متوجه شدی بخاطر لگد های زنگ پیششونه...با گریه شکمتو محکم گرفتی و اشک میریختی....
فریاد زدی...
×چرا باید عاشقت بشم لی مینهو ؟ چرا اخه...هق
×برای چی باید به دوستای قبلیم بگی برام قلدری کنن ؟×فقط به خاطر پول...؟ من دیگه نمیتونم ادامه بدم.....
داشتی همینجوری خودتو سرزنش میکردی که..

*seta