ف۱ پارت ۱۸
ف۱ پارت ۱۸
......
جونگ کوک همونطور که موتورش رو میروند و خیابونها رو یکی به یکی طی میکرد صدای زنگ گوشیش توجهش رو جلب کرد موت۰ور رو گوشهای نگه داشت و با دیدن اسم جیمین شوکه شد اما نمیتونست جواب نده
_سلام هیونگ چی شده بالاخره تصمیم گرفتی با ما صحبت کنی؟
_جونگ کوک الان وقت این حرفا نیست به احتمال زیاد الان الکی داری خیابونو طی میکنی بجایی که همچین کاری کنی تو رو بفرستم یه جایی میتونی؟
_یه شرط داره
_هرچی باشه قبول میکنم فقط همین الان آدرسو میفرستم سریع حرکت کن بایو بیفتی دنبال دو تا موتور
جونگ کوک پوزخندی زد و بعد از گفتن حله گوشیو قطع کرد کلاه کاسکتش رو روی سرش گذاشت و سمت جایی که جیمین قرار بود براش بفرسته حرکت کرد
.......
یونا و آرورا گوشهای از خیابان ایستاده بودن به این دلیل که متوجه رفتن لئو شدن پس تصمیم گرفتن با انیس تماس بگیرن و بهش خبر بدن که حواسش باشه البته اونام باید حواسشون می بود چون خطر هنوزم رفع نشده بود
.
.
یونا تکیه اش رو به موتورش بیشتر کرد قبل از اینکه صدای موتوری رو اطرافشون بشنوه
+هی آرورا تو هم صدای موتور رو میشنوی
آرورا لحظهای دقت کرد به نظر میومد واقعاً شخصی همراه با موتورش داره خیلی نزدیک میشه یونا به سرعت سوار موتور شد و این کارش باعث شد که آرورام این کارو انجام بده
+بهتره سریع حرکت کنیم به نظر میاد...
یونا لحظه مکث کرد نمیدونست دوست داره باز همونطوری صداش کنه یا نه اما صداش کرد
+به نظر میاد بابا ولکن ما نیست بهتره راه دیگهای رو پیدا کنیم به احتمال زیاد برای کم بودن نیرو یکی از اعضا رو فرستاده
آرورا تایید کرد و بعد از گذاشتن کلاه کاسکتش رو سرش دوباره شروع به حرکت کردن
.
.
جونگ کوک موتورش رو با سرعت از پس کوچهها عبور میداد تا که پس از رد کردن یک کوچه به خیابونی رسید که دوتا دختر مد نظرش روبروش افتادن شروع کرد به دنبال کردنشون اما بعد چند دقیقه دنبال کردنشون یکی از اونها کاراش برای جونگ کوک آشنا میاومد انگار که اون شخص رو میشناخت و به دلیل همین حواس پرتی موتورش از روی یه سنگ حرکت کرد و به صورت ناگهانی سوراخ شد جونگ کوک به طرز شدیدی روی زمین پرتاب شد و سرش به جدول برخورد کرد
.
.
......
جونگ کوک همونطور که موتورش رو میروند و خیابونها رو یکی به یکی طی میکرد صدای زنگ گوشیش توجهش رو جلب کرد موت۰ور رو گوشهای نگه داشت و با دیدن اسم جیمین شوکه شد اما نمیتونست جواب نده
_سلام هیونگ چی شده بالاخره تصمیم گرفتی با ما صحبت کنی؟
_جونگ کوک الان وقت این حرفا نیست به احتمال زیاد الان الکی داری خیابونو طی میکنی بجایی که همچین کاری کنی تو رو بفرستم یه جایی میتونی؟
_یه شرط داره
_هرچی باشه قبول میکنم فقط همین الان آدرسو میفرستم سریع حرکت کن بایو بیفتی دنبال دو تا موتور
جونگ کوک پوزخندی زد و بعد از گفتن حله گوشیو قطع کرد کلاه کاسکتش رو روی سرش گذاشت و سمت جایی که جیمین قرار بود براش بفرسته حرکت کرد
.......
یونا و آرورا گوشهای از خیابان ایستاده بودن به این دلیل که متوجه رفتن لئو شدن پس تصمیم گرفتن با انیس تماس بگیرن و بهش خبر بدن که حواسش باشه البته اونام باید حواسشون می بود چون خطر هنوزم رفع نشده بود
.
.
یونا تکیه اش رو به موتورش بیشتر کرد قبل از اینکه صدای موتوری رو اطرافشون بشنوه
+هی آرورا تو هم صدای موتور رو میشنوی
آرورا لحظهای دقت کرد به نظر میومد واقعاً شخصی همراه با موتورش داره خیلی نزدیک میشه یونا به سرعت سوار موتور شد و این کارش باعث شد که آرورام این کارو انجام بده
+بهتره سریع حرکت کنیم به نظر میاد...
یونا لحظه مکث کرد نمیدونست دوست داره باز همونطوری صداش کنه یا نه اما صداش کرد
+به نظر میاد بابا ولکن ما نیست بهتره راه دیگهای رو پیدا کنیم به احتمال زیاد برای کم بودن نیرو یکی از اعضا رو فرستاده
آرورا تایید کرد و بعد از گذاشتن کلاه کاسکتش رو سرش دوباره شروع به حرکت کردن
.
.
جونگ کوک موتورش رو با سرعت از پس کوچهها عبور میداد تا که پس از رد کردن یک کوچه به خیابونی رسید که دوتا دختر مد نظرش روبروش افتادن شروع کرد به دنبال کردنشون اما بعد چند دقیقه دنبال کردنشون یکی از اونها کاراش برای جونگ کوک آشنا میاومد انگار که اون شخص رو میشناخت و به دلیل همین حواس پرتی موتورش از روی یه سنگ حرکت کرد و به صورت ناگهانی سوراخ شد جونگ کوک به طرز شدیدی روی زمین پرتاب شد و سرش به جدول برخورد کرد
.
.
۷.۱k
۲۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.