تبدیل نفرت به عشق
پارت 20
بعد اینکه گفتم من بیشتر دوست دارم بچه ها پریدن بیرون سوهو: مبارکهههه کوک: هعی تهیونگا شیرینی بدهههه تهیونگ : پول از سر راه گیر نیاوردم لونا: هوی خانم ا/ت من برای شیرینی یه هفته نمیام شرکتتت ا/ت: گ.و.ه میخوریییی پ.د.ص.گ یونجی: مبارک باشه بچه ها
ا/ت: بچه ها واقعا ممنونم و همینطور تهیونگ مرسی که انقدر زحمت کشیدی واقعا خیلی برام ارزش داشت کوک: تهیونگ کی میخوای عروسی بگیری تهیونگ: شاید یه هفته دیگه؟ لونا: من چی بپوشمممم کوک: من پول ندارما لونا : غ.ل.ط کردی عشقم ا/ت: یه هفته یکم زود نیست؟ تهیونگ: نمیدونم ولی هرچی زودتر بهتر سوهو: هول بدبخت نخوری رفیقمو تهیونگ: حالا ببینیم چی میشه
اونشب کلی خوش گذروندیم بعد قرار شد با تهیونگ فردا بریم لباس بخریم وقتی رفتم خونه امچیو برای کای تعریف کردم کای: اوه بلاخره خانم از خر شیطون پایین اومد مبارک باشه ا/ت : مرسی راستی فردا نمیام شرکت حواست به کارا باشه کای: اوکی مادام
رفتم تو تخت و به همه ی اتفاق ها فک کردم چقدر قشنگ بود تهیونگ اون کسی بود که زندگیم رو قشنگ کرد
بعد اینکه گفتم من بیشتر دوست دارم بچه ها پریدن بیرون سوهو: مبارکهههه کوک: هعی تهیونگا شیرینی بدهههه تهیونگ : پول از سر راه گیر نیاوردم لونا: هوی خانم ا/ت من برای شیرینی یه هفته نمیام شرکتتت ا/ت: گ.و.ه میخوریییی پ.د.ص.گ یونجی: مبارک باشه بچه ها
ا/ت: بچه ها واقعا ممنونم و همینطور تهیونگ مرسی که انقدر زحمت کشیدی واقعا خیلی برام ارزش داشت کوک: تهیونگ کی میخوای عروسی بگیری تهیونگ: شاید یه هفته دیگه؟ لونا: من چی بپوشمممم کوک: من پول ندارما لونا : غ.ل.ط کردی عشقم ا/ت: یه هفته یکم زود نیست؟ تهیونگ: نمیدونم ولی هرچی زودتر بهتر سوهو: هول بدبخت نخوری رفیقمو تهیونگ: حالا ببینیم چی میشه
اونشب کلی خوش گذروندیم بعد قرار شد با تهیونگ فردا بریم لباس بخریم وقتی رفتم خونه امچیو برای کای تعریف کردم کای: اوه بلاخره خانم از خر شیطون پایین اومد مبارک باشه ا/ت : مرسی راستی فردا نمیام شرکت حواست به کارا باشه کای: اوکی مادام
رفتم تو تخت و به همه ی اتفاق ها فک کردم چقدر قشنگ بود تهیونگ اون کسی بود که زندگیم رو قشنگ کرد
۷.۶k
۰۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.