*دکتر مرتضی شیخ از پزشکان نامدار ایرانی و مردم دار بود.*
*دکتر مرتضی شیخ از پزشکان نامدار ایرانی و مردمدار بود.*
او پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود (خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان) اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه میکردند به جای پنج ریالی سر فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود…! دختر دکتر مرتضی شیخ تعریف میکرد روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی
کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است
با تعجب گفتم: پدر! بازی تان گرفته است؟
چرا سرنوشابه ها را می شویید؟! پدر جوابی داد که اشکم را درآورد…ایشان گفت: دخترم، مردمی که مراجعه میکنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند. این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند. آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند.
روحش شاد و یادش گرامی...
خاطرات دیروز
ble.ir/join/MGUwZDY0NW
او پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود (خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان) اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه میکردند به جای پنج ریالی سر فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود…! دختر دکتر مرتضی شیخ تعریف میکرد روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی
کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است
با تعجب گفتم: پدر! بازی تان گرفته است؟
چرا سرنوشابه ها را می شویید؟! پدر جوابی داد که اشکم را درآورد…ایشان گفت: دخترم، مردمی که مراجعه میکنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند. این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند. آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند.
روحش شاد و یادش گرامی...
خاطرات دیروز
ble.ir/join/MGUwZDY0NW
۱.۲k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳