ماه من پارت 6
ماه من پارت 6
______________________♡︎_____________________
× هیچی اصن مشکلی نیست ... فقط اینکه چیزی یادت میاد؟!
_من...من...کیم؟!
×وای من چیکار کردم ... (زیر لب
_چیشده
×هیچی ... میدونی من کیم؟!
_نه نمیدونم .... من اسمم چیه؟!
×من جعون جونگکوک هستم و تو ...
وای چی بگم بهش بگم داداششم؟!
بعد میپرسه مامانم اینا کجان
چه خاکی تو سرم کنم؟(تو ذهنش
×تو اسمت کارین عه و من نامزدتم
_کارین؟!
ینی چیزی یادش میاد ؟!
منو اسکل نکنه
الان شک کرد؟!
_چه اسم قشنگی داشتم :) (خنده ملیح
_چه اتفاقی برام افتاد؟! چرا هیچی یادم نیست
×تو وقتی رفته بودیم سفر از پله ها افتادی و یه ضربه به سرت وارد شد
و همینم باعث شد فراموشی بگیری
_راس میگی؟!
سرمو به نشانه تائید تکون دادم
_اگه تو نامزدم باشی الان ناراحت نیستی هیچی از خاطراتمون رو یادم نمیاد؟!
نمیخای باهام بهم بزنی؟!
×این اتفاقات برام مهم نیست مهم اینه که الان پیشمی و سالمی
از عشقم نسبت بهت کم نمیشه و همیشه پیشت میمونم
خودمم با حرفی که زدم احساساتی شدم
نمیدونستم چیکار کنم
عجب غلطی کردم اونو وارد این ماجرا کردم
فک نمیکردم همچین اتفاقی بیوفته
بهش نزدیک شدم و مهم توی سینم فشارش دادم
در برابر هیکل من خیلی ریزه بود
یه دختر با لبای پفکی و موهای سیاه و چشمای گرد با یه دماغ کوچولوی ریزه میزه
قیافه کیوت و خوشگلی داشت
موهاش خیلی بهش میومد
ته دلم گفتم کاش اون چشما برای من بودن
از توی افکارم اومدم بیرون
داشت صدام میکرد
با سوالی که پرسید و من جوابی براش نداشتم به یه نقطه خیره شدم
______________________♡︎_____________________
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
مایل به حمایت
نویسنده:민윤기
______________________♡︎_____________________
× هیچی اصن مشکلی نیست ... فقط اینکه چیزی یادت میاد؟!
_من...من...کیم؟!
×وای من چیکار کردم ... (زیر لب
_چیشده
×هیچی ... میدونی من کیم؟!
_نه نمیدونم .... من اسمم چیه؟!
×من جعون جونگکوک هستم و تو ...
وای چی بگم بهش بگم داداششم؟!
بعد میپرسه مامانم اینا کجان
چه خاکی تو سرم کنم؟(تو ذهنش
×تو اسمت کارین عه و من نامزدتم
_کارین؟!
ینی چیزی یادش میاد ؟!
منو اسکل نکنه
الان شک کرد؟!
_چه اسم قشنگی داشتم :) (خنده ملیح
_چه اتفاقی برام افتاد؟! چرا هیچی یادم نیست
×تو وقتی رفته بودیم سفر از پله ها افتادی و یه ضربه به سرت وارد شد
و همینم باعث شد فراموشی بگیری
_راس میگی؟!
سرمو به نشانه تائید تکون دادم
_اگه تو نامزدم باشی الان ناراحت نیستی هیچی از خاطراتمون رو یادم نمیاد؟!
نمیخای باهام بهم بزنی؟!
×این اتفاقات برام مهم نیست مهم اینه که الان پیشمی و سالمی
از عشقم نسبت بهت کم نمیشه و همیشه پیشت میمونم
خودمم با حرفی که زدم احساساتی شدم
نمیدونستم چیکار کنم
عجب غلطی کردم اونو وارد این ماجرا کردم
فک نمیکردم همچین اتفاقی بیوفته
بهش نزدیک شدم و مهم توی سینم فشارش دادم
در برابر هیکل من خیلی ریزه بود
یه دختر با لبای پفکی و موهای سیاه و چشمای گرد با یه دماغ کوچولوی ریزه میزه
قیافه کیوت و خوشگلی داشت
موهاش خیلی بهش میومد
ته دلم گفتم کاش اون چشما برای من بودن
از توی افکارم اومدم بیرون
داشت صدام میکرد
با سوالی که پرسید و من جوابی براش نداشتم به یه نقطه خیره شدم
______________________♡︎_____________________
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
مایل به حمایت
نویسنده:민윤기
۸.۸k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.