پارت ۲
پارت ۲
ای.. این.. اینجا چیکار میکنه
اشک تو چشای ا/ت و جمع میشه و شروع میکنه به گریه کردن
اون مرده... پدرش بود
ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
پدر ا/ت: دخترم
ا/ت: اومد درو ببنده که پدر ا/ت پاشو میزار لای در و در و باز میکنه
ا/ت: گمشوو بیروننن مرتیکهه
پدر ا/ت: دخترم باید باهات حرف بزنم
ا/ت:
منو تو باهم هیچچ حرفیی ندریممم
(نویسنده: اسم پدر ا/ت کای هست وقتی نوشتن کای بدونید)
کای: داریم دخترم لطفا بزار بیام تو(و ا/ت رو میگیره تو بغلش)
ا/ت: وقتی منو گرفت بغلش نمیخاستم جداشمو از لجبازی دست برداشتمو گذاشتم بیاد تو
کای: خب
ا/ت: بگو
کای: نامادریت ۲ سال پیش مرد بخاطر سرطانش و داداشت موند بی مادر!
ا/ت: خب اینا به من چه؟
کای: وایسا دارم میگم
بعد اینکه نامادریت مرد من شروع کردم به قمار بازی
ا/ت: چ.. چی؟ چراا
کای: مجبور بودنچون که شرکت ورشکست شد و من رفتم به قامار بازیو و الان بده ای دارم
ا/ت: خب؟ قصد نداری مه من بدهیتو بدم؟ 😂 من برای زندگیه خودم نمیدونم پول از کجا بیارم حالا الان اومدی اینو به من میگی؟
کای: دخترم منظورم این نبود
ا/ت: پس چرا اینو به من میگی؟
کای: برای اینکه.....
ای.. این.. اینجا چیکار میکنه
اشک تو چشای ا/ت و جمع میشه و شروع میکنه به گریه کردن
اون مرده... پدرش بود
ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
پدر ا/ت: دخترم
ا/ت: اومد درو ببنده که پدر ا/ت پاشو میزار لای در و در و باز میکنه
ا/ت: گمشوو بیروننن مرتیکهه
پدر ا/ت: دخترم باید باهات حرف بزنم
ا/ت:
منو تو باهم هیچچ حرفیی ندریممم
(نویسنده: اسم پدر ا/ت کای هست وقتی نوشتن کای بدونید)
کای: داریم دخترم لطفا بزار بیام تو(و ا/ت رو میگیره تو بغلش)
ا/ت: وقتی منو گرفت بغلش نمیخاستم جداشمو از لجبازی دست برداشتمو گذاشتم بیاد تو
کای: خب
ا/ت: بگو
کای: نامادریت ۲ سال پیش مرد بخاطر سرطانش و داداشت موند بی مادر!
ا/ت: خب اینا به من چه؟
کای: وایسا دارم میگم
بعد اینکه نامادریت مرد من شروع کردم به قمار بازی
ا/ت: چ.. چی؟ چراا
کای: مجبور بودنچون که شرکت ورشکست شد و من رفتم به قامار بازیو و الان بده ای دارم
ا/ت: خب؟ قصد نداری مه من بدهیتو بدم؟ 😂 من برای زندگیه خودم نمیدونم پول از کجا بیارم حالا الان اومدی اینو به من میگی؟
کای: دخترم منظورم این نبود
ا/ت: پس چرا اینو به من میگی؟
کای: برای اینکه.....
۳۳.۴k
۲۰ اسفند ۱۴۰۰