فراموشی"
part ²³
با جیمین که انگار زودتر از من رسیده بودو روی تخت نشسته بود روبه رو شدم!
جیمین'کجا بودی؟!
و منتظر برای دادن جوابش بهم خیره شد.
با استرسی که داشتم دستام میلرزید و این واضح بود.
دستمو پشتم بردمو شروع کردم به حرف زدن:اج..اجوما به کمک نیاز داشت آره منم کمکش کردم!
و بهش خیره شدم تا حرف بعدیشو بفهمم!
با آرامش گفت:ولی من الان پیش اجوما بودم و تورو ندیدم!
و دوباره منتظر نگام کرد.
با استرس به سمت تخت رفتمو رو تخت نشستمو بهش نگاه کردمو گفتم:خب ....خب رفتم بودم سرویس بهداشتی اره"
نگاهشو بهم دادو گفت:ولی اونجا نبودی!
راستشو بگو ات!
با این حرفش استرسم بیشتر شد.
خاستم حرفی بزنم که.....
ادامه دارد.......
با جیمین که انگار زودتر از من رسیده بودو روی تخت نشسته بود روبه رو شدم!
جیمین'کجا بودی؟!
و منتظر برای دادن جوابش بهم خیره شد.
با استرسی که داشتم دستام میلرزید و این واضح بود.
دستمو پشتم بردمو شروع کردم به حرف زدن:اج..اجوما به کمک نیاز داشت آره منم کمکش کردم!
و بهش خیره شدم تا حرف بعدیشو بفهمم!
با آرامش گفت:ولی من الان پیش اجوما بودم و تورو ندیدم!
و دوباره منتظر نگام کرد.
با استرس به سمت تخت رفتمو رو تخت نشستمو بهش نگاه کردمو گفتم:خب ....خب رفتم بودم سرویس بهداشتی اره"
نگاهشو بهم دادو گفت:ولی اونجا نبودی!
راستشو بگو ات!
با این حرفش استرسم بیشتر شد.
خاستم حرفی بزنم که.....
ادامه دارد.......
۱۷.۷k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.