سه پارتی چان
سه پارتی چان
P2
ویو ات
به هدف بدون اینکه بدونم کجام به راهم ادامه میدادم
اشک هام همینجوری میریخت و باعث شده بود که دیدم تار بشه
مردم همینجوری بهم نگاه میکردند بدون توجه بهشون داشتم قدم ورمیداشتم که یهو به کسی برخورد کردم
+اوه. معذرت میخوا...
+رئیس؟
^اوه ات حالت خوبه گریه کردی؟
+نه رئیس شما خوبین؟
رئیس ات اومد تا ات رو از زمین بلند کنه
دستش رو دراز کرد و ات دستش رو گرفت تا بلند شه ولی رئیسش اون رو به سمتش کشید و دستش رو ول نکرد
^میتونیم باهم صحبت کنیم؟(با لحن هیز و هولی گفت)
ات ترسیده لب زد
+رئیس دستم رو ول کنید
^نه نه نه نه تو باید با من بیای
دست ات رو کشید و با خودش به جایی خلوت برد(حقته🗿)
+کمک. کمک. کسی صدام رو میشنوه کمکککک
^ساکت شوهیچکس صداتو نمیشنوه
می خواست ات رو ببوسه که ناگهان...
P2
ویو ات
به هدف بدون اینکه بدونم کجام به راهم ادامه میدادم
اشک هام همینجوری میریخت و باعث شده بود که دیدم تار بشه
مردم همینجوری بهم نگاه میکردند بدون توجه بهشون داشتم قدم ورمیداشتم که یهو به کسی برخورد کردم
+اوه. معذرت میخوا...
+رئیس؟
^اوه ات حالت خوبه گریه کردی؟
+نه رئیس شما خوبین؟
رئیس ات اومد تا ات رو از زمین بلند کنه
دستش رو دراز کرد و ات دستش رو گرفت تا بلند شه ولی رئیسش اون رو به سمتش کشید و دستش رو ول نکرد
^میتونیم باهم صحبت کنیم؟(با لحن هیز و هولی گفت)
ات ترسیده لب زد
+رئیس دستم رو ول کنید
^نه نه نه نه تو باید با من بیای
دست ات رو کشید و با خودش به جایی خلوت برد(حقته🗿)
+کمک. کمک. کسی صدام رو میشنوه کمکککک
^ساکت شوهیچکس صداتو نمیشنوه
می خواست ات رو ببوسه که ناگهان...
۴.۳k
۰۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.