p۱۲
بعد از اینکه وافلو خوردن
جین: چطور بود؟
اعضا: عالیی
ا/ت میره تو اتاق
کوک: کجا میری ا/ت؟
ا/ت: برم دنبال جیسو و مادرش ناهار هم بیرون میخورم
کوک: باشه
ده مین بعد
ا/ت: بچه ها من برم دنبال جییسو و مادرش
اعضا: بایی
ا/ت رفت بیرون و ۱۵مین بعد رسید بیمارستان
ا/ت: سلام
منشی: سلام بفرمایید همرار مریضتون؟
ا/ت: کیم جیسو و مادرش
منشی: طبقه ی بالا سمت راست هفتمین اتاق
تق تق تق
جیسو در رو باز کرد
جیسو پرید بغل ا/ت
ا/ت: وییی چرا اینجوری میکنی
جیسو: مرسی ا/ت
ا/ت: خواهش میکنم عشقم
ده مین بعد جیسو و مادرش وسایلشونو جمع کردن و اومدن بیرون
جیسو و مادرش سوار ماشین شدن و
ده مین بعد رسیدن بعد کلی حرف زدن
جیسو و مادرش رفتن
یکم بیرون قدم زدم و رفتم و ناهار خوردم
ا/ت برگشت خونه
ا/ت: سلام بچه ها
اعضا: سلام
ا/ت در عرض دو مین لباساشو دراورد و سری خوابید
بعد نیم ساعت
جیمین: چرا ا/ت نمیاد؟
کوک: وایسا برم ببینم
کوک رفت تو اتاقشون
دید ا/ت خوابیده
کوک تو ذهنش
وای خدا مثل فرشته ها خوابیده
کوک اومد بیرون
جیمین: پس ا/ت کو
کوک: خوابیده
جیمین: چی الان؟
کوک: اره
بچه ها دیگه چشمام نمیبینه انقدر سرم تو گوشی بوده
جین: چطور بود؟
اعضا: عالیی
ا/ت میره تو اتاق
کوک: کجا میری ا/ت؟
ا/ت: برم دنبال جیسو و مادرش ناهار هم بیرون میخورم
کوک: باشه
ده مین بعد
ا/ت: بچه ها من برم دنبال جییسو و مادرش
اعضا: بایی
ا/ت رفت بیرون و ۱۵مین بعد رسید بیمارستان
ا/ت: سلام
منشی: سلام بفرمایید همرار مریضتون؟
ا/ت: کیم جیسو و مادرش
منشی: طبقه ی بالا سمت راست هفتمین اتاق
تق تق تق
جیسو در رو باز کرد
جیسو پرید بغل ا/ت
ا/ت: وییی چرا اینجوری میکنی
جیسو: مرسی ا/ت
ا/ت: خواهش میکنم عشقم
ده مین بعد جیسو و مادرش وسایلشونو جمع کردن و اومدن بیرون
جیسو و مادرش سوار ماشین شدن و
ده مین بعد رسیدن بعد کلی حرف زدن
جیسو و مادرش رفتن
یکم بیرون قدم زدم و رفتم و ناهار خوردم
ا/ت برگشت خونه
ا/ت: سلام بچه ها
اعضا: سلام
ا/ت در عرض دو مین لباساشو دراورد و سری خوابید
بعد نیم ساعت
جیمین: چرا ا/ت نمیاد؟
کوک: وایسا برم ببینم
کوک رفت تو اتاقشون
دید ا/ت خوابیده
کوک تو ذهنش
وای خدا مثل فرشته ها خوابیده
کوک اومد بیرون
جیمین: پس ا/ت کو
کوک: خوابیده
جیمین: چی الان؟
کوک: اره
بچه ها دیگه چشمام نمیبینه انقدر سرم تو گوشی بوده
۴۲.۶k
۰۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.