استاد من یک مافیاست part ⁴
وقتی همه اومدن پایین بابام شروع به حرف کرد
ب ب لیسا : خب دخترا فردا شب یه ماموریت داریم اما با ارباب و پسراش همکاری میکنیم
رزی : یعنی قرار پسرای ارباب ببینیم
ب ب لیسا: اره امشب به یک مهمونی دعوتیم تا با پسر های ارباب اشنا بشیم
جنی : رئیس نام شوگا و جانکوک درسته؟
ب ب لیسا : اره حالا بلند شید اماده بشید
همه بلند شدیم رفتیم اتاق و لباس های مخصوص ماموریتمون رو پوشیدیم
راوی
دخترا با اقای هیون و رئیس نام با داداشاش به یک عمارت در متروکه ترین بخش کره جنوبی رفتند
ویوی نامجون
به عمارت رسیدیم رفتیم داخل اتاق خیلی تاریک بود چهره دخترا معلوم نبود وقتی رفتم نزدیک باورم نمیشید کیو دیدم اون اون لیسا بود
ویوی لیسا
اونا که اومدن تو یکیشون اومد نزدیک من و اون نامجون بود استادم
لیسا : استاد
نامجون : لیسا
جانکوک : شما همدیگرو میشناسید
نامجون: من تو مدرسه استادشم
لیسا : باورم نمیشه
نامجون : نه که من باورم میشه
جنی : حالا ول کنید ماموریت چیه
پارت پنجم رو شنبه میزارم
ب ب لیسا : خب دخترا فردا شب یه ماموریت داریم اما با ارباب و پسراش همکاری میکنیم
رزی : یعنی قرار پسرای ارباب ببینیم
ب ب لیسا: اره امشب به یک مهمونی دعوتیم تا با پسر های ارباب اشنا بشیم
جنی : رئیس نام شوگا و جانکوک درسته؟
ب ب لیسا : اره حالا بلند شید اماده بشید
همه بلند شدیم رفتیم اتاق و لباس های مخصوص ماموریتمون رو پوشیدیم
راوی
دخترا با اقای هیون و رئیس نام با داداشاش به یک عمارت در متروکه ترین بخش کره جنوبی رفتند
ویوی نامجون
به عمارت رسیدیم رفتیم داخل اتاق خیلی تاریک بود چهره دخترا معلوم نبود وقتی رفتم نزدیک باورم نمیشید کیو دیدم اون اون لیسا بود
ویوی لیسا
اونا که اومدن تو یکیشون اومد نزدیک من و اون نامجون بود استادم
لیسا : استاد
نامجون : لیسا
جانکوک : شما همدیگرو میشناسید
نامجون: من تو مدرسه استادشم
لیسا : باورم نمیشه
نامجون : نه که من باورم میشه
جنی : حالا ول کنید ماموریت چیه
پارت پنجم رو شنبه میزارم
۲.۸k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.