مثلا همین شما آقای دکتر. فرم ناخن های شما شبیه به فرم ناخ
مثلا همین شما آقای دکتر. فرم ناخن های شما شبیه به فرم ناخن های او بود! همین طرح پیرهن چهار خانه ی شما، دقیقا مثل همان طرحی ست که گوشه ی کیفش نواردوزی شده بود. حتی خودکار دست شما، جنس خودکاری ست که همیشه استفاده می کرد و رنگ چای شما پررنگ است، اما خب همیشه سر اینکه من پررنگ می خوردم و او کمرنگ بحث داشتیم...
روی مبل لم میدهم...
هی آقای دکتر حتی عاشق همین مبل های بی ریخت مطب شما بود! حالا شما دارید به من میگید که با فکر کردن به نقاط منفی اش فراموشش کنم؟ چطور ممکنه؟ کدام نقطه ی منفی؟!
ساعت رو خودتون خریدید یا بهتون هدیه دادن؟
دکتر: خریدم.
لابد دوسش دارید؟
دکتر: بله!
حالا اگه زمین و زمان هم به شما بگن که آقای دکتر این ساعت بی ریخت است، زشت است و باتری اش فلان و فلان است تو منصرف میشی؟ معلومه که نه! چون شما انتخابش کردی. تو دوسش داری. حتی اگه مزخرف ترین ساعت دنیا باشه! یعنی تو... هوووووف!
دکتر : چی شد ؟
اون هم ساعتشو دست راست می بست...
روی مبل لم میدهم...
هی آقای دکتر حتی عاشق همین مبل های بی ریخت مطب شما بود! حالا شما دارید به من میگید که با فکر کردن به نقاط منفی اش فراموشش کنم؟ چطور ممکنه؟ کدام نقطه ی منفی؟!
ساعت رو خودتون خریدید یا بهتون هدیه دادن؟
دکتر: خریدم.
لابد دوسش دارید؟
دکتر: بله!
حالا اگه زمین و زمان هم به شما بگن که آقای دکتر این ساعت بی ریخت است، زشت است و باتری اش فلان و فلان است تو منصرف میشی؟ معلومه که نه! چون شما انتخابش کردی. تو دوسش داری. حتی اگه مزخرف ترین ساعت دنیا باشه! یعنی تو... هوووووف!
دکتر : چی شد ؟
اون هم ساعتشو دست راست می بست...
۱.۹k
۲۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.