𝓼𝓪𝓵𝓪𝓷𝓰-𝓰𝔀𝓪 𝓫𝓸𝓰𝓼𝓾......part ²🧸♣️
𝓼𝓪𝓵𝓪𝓷𝓰-𝓰𝔀𝓪 𝓫𝓸𝓰𝓼𝓾......part ²🧸♣️
ات ویو×_×
داشتم از در میرفتم بیرون که با صدای میو وایستادم
میو: ا..ات.....کوک راس میگه؟؟......
ات: باور کن من هیچی نمیدونم هق من نیستم تو از آدلی من مراقبت کن.............
از در رفتم بیرون.......با پولی اگه از بابام به ارث بردم رفتم و یه خونه خریدم............
*۲ سال بعد*
تو این دو سال کلی بادیگارد داشتم به علاوه من رئيس مافیای یه باند شدم.........
ولی هیچکس نمیدونه من کی هستم .....هیچکس......حتی کسایی هم که باهاشون معامله کردم با باج گرفتن ساکت شدن که نگن من کی هستم.............
کوک ویو×_×
تو این دوسال که گذشت خیلی سختی کشیدم از یه طرف فکر اینکه چرا بابای ات باهامون این کارو کرد ار یه طرف دیگه تو یک سال اول آدلی خیلی اذیت شد.........یه هفته اول که تو بیمارستان بستری شد خیلی حالم بد بود......
امروز بعد چند ماه بهم خبر دادن که یکی میخواد باهام معامله..........وقتی پرسیدم کی هیچکس نمیدونست..........
از همه عجیب تر این بود که میخواست معامله تو خونه خودم صورت بگیره........خوب منم قبول کردم..........
به خدمتکارا گفتم آدلی رو آماده کنن.......به میو هم گفتم آماده بشه......خودمم رفتم یه دوش گرفتم و اومدم بعد خشک کردن موهام لباسامو پوشیدیم.......یه دست کت و شلوار مشکی با پیراهن مشکی.........
یه ساعت مونده بود که اون فرد بیاد...........
🌉پایان پارت²🌉
❌کپی ممنوع❌
ببخشید که این پارت کم بود.......
فردا دو سه تا پارت آپ میکنم🙃💙🐬
ات ویو×_×
داشتم از در میرفتم بیرون که با صدای میو وایستادم
میو: ا..ات.....کوک راس میگه؟؟......
ات: باور کن من هیچی نمیدونم هق من نیستم تو از آدلی من مراقبت کن.............
از در رفتم بیرون.......با پولی اگه از بابام به ارث بردم رفتم و یه خونه خریدم............
*۲ سال بعد*
تو این دو سال کلی بادیگارد داشتم به علاوه من رئيس مافیای یه باند شدم.........
ولی هیچکس نمیدونه من کی هستم .....هیچکس......حتی کسایی هم که باهاشون معامله کردم با باج گرفتن ساکت شدن که نگن من کی هستم.............
کوک ویو×_×
تو این دوسال که گذشت خیلی سختی کشیدم از یه طرف فکر اینکه چرا بابای ات باهامون این کارو کرد ار یه طرف دیگه تو یک سال اول آدلی خیلی اذیت شد.........یه هفته اول که تو بیمارستان بستری شد خیلی حالم بد بود......
امروز بعد چند ماه بهم خبر دادن که یکی میخواد باهام معامله..........وقتی پرسیدم کی هیچکس نمیدونست..........
از همه عجیب تر این بود که میخواست معامله تو خونه خودم صورت بگیره........خوب منم قبول کردم..........
به خدمتکارا گفتم آدلی رو آماده کنن.......به میو هم گفتم آماده بشه......خودمم رفتم یه دوش گرفتم و اومدم بعد خشک کردن موهام لباسامو پوشیدیم.......یه دست کت و شلوار مشکی با پیراهن مشکی.........
یه ساعت مونده بود که اون فرد بیاد...........
🌉پایان پارت²🌉
❌کپی ممنوع❌
ببخشید که این پارت کم بود.......
فردا دو سه تا پارت آپ میکنم🙃💙🐬
۶.۷k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.