هاشیرای جدید
هاشیرای جدید
پارت11
از دید مویچیرو:
من:ای وای دیر شد نانومی بیا بریم خونه
نانومی:اوهوم
و حرکت کردیم
به خونه که رسیدیم دیدیم تمام وسایلا ریخت و پاش اینور و اونور ریختن
تعجب کردم
خاستم برم جلو که نانومی جلومو گرفت و گفت:وایسا، اینجا یه شیطان حضور داره
ترسیدم که یه حس کردم یکی پشتمه
یهو به کمرم چنگ زد
خیلی دردم گفت
میسوخت
نانومی:مویچیرو ساما!
و با یه ضربه کار شیطانه رو تموم کرد
تعجب کردم
اومد پیشم و گفت:حالت خوبه؟
گفتم:به نظرت حالم خوبه؟
گفت:راست میگی، باید ببرمت پیش استاد
دستاشو پشت پاها و کمرم گذاشت و بلندم کرد
گوجه شدم:چ... چیکار میکنی!؟
گفت:الان سلامتیت تا اینکه از طرف دیگران مسخره بشیم مهم تره
خیلی جدی بود
خدایاااااااا چرا اینقدر کراشهههههههههههه
منو برد پیش شینوبو سان
پارت12 نمیدونم کی🌧🪐
پارت11
از دید مویچیرو:
من:ای وای دیر شد نانومی بیا بریم خونه
نانومی:اوهوم
و حرکت کردیم
به خونه که رسیدیم دیدیم تمام وسایلا ریخت و پاش اینور و اونور ریختن
تعجب کردم
خاستم برم جلو که نانومی جلومو گرفت و گفت:وایسا، اینجا یه شیطان حضور داره
ترسیدم که یه حس کردم یکی پشتمه
یهو به کمرم چنگ زد
خیلی دردم گفت
میسوخت
نانومی:مویچیرو ساما!
و با یه ضربه کار شیطانه رو تموم کرد
تعجب کردم
اومد پیشم و گفت:حالت خوبه؟
گفتم:به نظرت حالم خوبه؟
گفت:راست میگی، باید ببرمت پیش استاد
دستاشو پشت پاها و کمرم گذاشت و بلندم کرد
گوجه شدم:چ... چیکار میکنی!؟
گفت:الان سلامتیت تا اینکه از طرف دیگران مسخره بشیم مهم تره
خیلی جدی بود
خدایاااااااا چرا اینقدر کراشهههههههههههه
منو برد پیش شینوبو سان
پارت12 نمیدونم کی🌧🪐
۴۹۱
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.