فصل2 پارت90
Part90
f2
جیمین ویو: داشتیم صبحونه میخوردیم که ته زنگ زد
جیمین: به به داداشم حالت چطوره
تهیونگ: سلام جیمین دیشب جنی رفت خونه مشکلی که براش پیش نیومد؟؟
جیمین: داداش بله رو گرفتم
تهیونگ: 😳 جنی:🤨
جیمین :🥹 اخرش گفتم (بغض) [الهی بچم 🥺]
تهیونگ: مبارکه پس بیاید خونمون کارت دارم خودم به نانا میگم
جیمین : باش دستت درد نکنه داداش
تهیونگ: فقط به کوک هم بگو بیاد
جیمین : باش
{قطع تلفن}
کوک: جیمین شی(داد)
جیمین : برای چی داد میزنی کر شدم ته گفت بهت زنگ بزنم تو و جیسو برید خونشون
کوک: خوابم میاد
جیمین: تو تا الان خوابی
کوک: اره ته هم حوصله داره هاااا؟
جیمین: ببند
کوک: خداحافظ
جیمین: خداحافظ
{فلش به بک خونه ته}
نانا: چی گفتی!!!!
تهیونگ: عزیزم اروم باش
نانا: چطوری اروم باشم
تهیونگ: تو بگه خوشبختی جنی رو نمیخوای
نانا: چرا!
تهیونگ: پس خود جنی بله رو داده جیمین
نانا: مغزم داره سوت میکشه
(دینگ دینگ)
تهیونگ: مه درو باز میکنم فقط عزیزم به اعصابت مسلط باش
نانا: باشه باشه بازکن درو بازکن
تهیونگ: اروم باشی هاااااا
نانا: باشه باشه من اروممم وا کون اون بی صاحابو
(در باز شد)
جیمین: سلام
تهیونگ: سلام
جنی: سلام
نانا: بیشور کصافت بی تربیت بدون اجازه بزرگترت( تهیونگ جلوشو میگیره) بزار بزنمش یکی دمپایی بهم بده
جنی: (جیمین جتی رو بغل کرده)😥
(چند مین بعد)
تهیونگ: خوبی؟
جنی: بیا اب قندتو بخور هلاک شدی از بس داد زدی
نانا: وای مادر
تهیونگ: (زبر لب)کاش سر من اینقدر غیرتی و حساس بود
نانا: چیزی فرمودی
تهیونگ: ها ؟ من .... نع
نانا: خوبه
جیمین: الان من نفهمیدم یعنی تو الان مخالفی
نانا: نه
جنی: پس چه مرگته ؟
نانا: چرا بهم نگفتی
جنی: چی میگی اولین کسی که بهش گفتیم شماهایید همین دیشب شد
نانا: ( چشم غوره)
( دینک دینگ)
کوک: به به سلام به بروبچ
جیسو: سلام دخترا
نانا و جنی: سلام😍
تهیونگ و جیمین: ببند 😒
نانا: خب برنامه از این قراره که ما باهم بریم جاهای تاریخی
تهیونگ: اهم😊
جنی :🤷🏻♀ جیمین:😐
کوک: 🙄 جیسو:🤩
f2
جیمین ویو: داشتیم صبحونه میخوردیم که ته زنگ زد
جیمین: به به داداشم حالت چطوره
تهیونگ: سلام جیمین دیشب جنی رفت خونه مشکلی که براش پیش نیومد؟؟
جیمین: داداش بله رو گرفتم
تهیونگ: 😳 جنی:🤨
جیمین :🥹 اخرش گفتم (بغض) [الهی بچم 🥺]
تهیونگ: مبارکه پس بیاید خونمون کارت دارم خودم به نانا میگم
جیمین : باش دستت درد نکنه داداش
تهیونگ: فقط به کوک هم بگو بیاد
جیمین : باش
{قطع تلفن}
کوک: جیمین شی(داد)
جیمین : برای چی داد میزنی کر شدم ته گفت بهت زنگ بزنم تو و جیسو برید خونشون
کوک: خوابم میاد
جیمین: تو تا الان خوابی
کوک: اره ته هم حوصله داره هاااا؟
جیمین: ببند
کوک: خداحافظ
جیمین: خداحافظ
{فلش به بک خونه ته}
نانا: چی گفتی!!!!
تهیونگ: عزیزم اروم باش
نانا: چطوری اروم باشم
تهیونگ: تو بگه خوشبختی جنی رو نمیخوای
نانا: چرا!
تهیونگ: پس خود جنی بله رو داده جیمین
نانا: مغزم داره سوت میکشه
(دینگ دینگ)
تهیونگ: مه درو باز میکنم فقط عزیزم به اعصابت مسلط باش
نانا: باشه باشه بازکن درو بازکن
تهیونگ: اروم باشی هاااااا
نانا: باشه باشه من اروممم وا کون اون بی صاحابو
(در باز شد)
جیمین: سلام
تهیونگ: سلام
جنی: سلام
نانا: بیشور کصافت بی تربیت بدون اجازه بزرگترت( تهیونگ جلوشو میگیره) بزار بزنمش یکی دمپایی بهم بده
جنی: (جیمین جتی رو بغل کرده)😥
(چند مین بعد)
تهیونگ: خوبی؟
جنی: بیا اب قندتو بخور هلاک شدی از بس داد زدی
نانا: وای مادر
تهیونگ: (زبر لب)کاش سر من اینقدر غیرتی و حساس بود
نانا: چیزی فرمودی
تهیونگ: ها ؟ من .... نع
نانا: خوبه
جیمین: الان من نفهمیدم یعنی تو الان مخالفی
نانا: نه
جنی: پس چه مرگته ؟
نانا: چرا بهم نگفتی
جنی: چی میگی اولین کسی که بهش گفتیم شماهایید همین دیشب شد
نانا: ( چشم غوره)
( دینک دینگ)
کوک: به به سلام به بروبچ
جیسو: سلام دخترا
نانا و جنی: سلام😍
تهیونگ و جیمین: ببند 😒
نانا: خب برنامه از این قراره که ما باهم بریم جاهای تاریخی
تهیونگ: اهم😊
جنی :🤷🏻♀ جیمین:😐
کوک: 🙄 جیسو:🤩
۸.۹k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.