Miracle part 31
می یونگ : نه این خوب نیست…اینم خوب نیست…این برای اولین قرارمون مناسب نیست
می یونگ کلافه لباس های تو دستش رو روی تخت پرت کرد و گفت
می یونگ : وای دارم دیوونه میشم…چرا آنقدر لباس انتخاب کردن سخته…تازه باید کفش و کیفم هم انتخاب کنم…اگر همینجوری پیش بره تا صبح هم آماده نمیشم
…..
مین هی : زیادی آرایش کردم نه ؟…خیلی رژ لبش پر رنگه…باید کم رنگ ترش کنم…وای اصلا آرایشم خوب نشده باید از اول آرایش کنم
مین هی به سمت روشویی رفت و صورتش رو کامل شست و دوباره به سمت میز آرایشش رفت…خب رژ لب صورتی یا قرمز ؟…اگر از آرایشم خوشش نیاد چی ؟!
…..
مین هی و می یونگ هر دو همزمان از اتاقشون خارج شدن و با تعجب به هم خیره شدن
مین هی : مطمئنی داری با می جو میری بیرون ؟!
می یونگ : آره چطور مگه ؟!
مین هی : یه جوری تیپ زدی انگار داری میری سر اولین قرارت
می یونگ : چه مسخره مگه من دوست پسر دارم…خودت چی آنقدر به خودت رسیدی انگار داری میری سر قرار…راستشو بگو واقعا داری با دوستت میری بیرون ؟!
مین هی : معلومه با دوستم میرم بیرون
می یونگ : اوکی من دیگه کم کم میرم
می یونگ داشت از پله ها میرفت پایین که یهو برای مین هی پیامی از طرف تهیونگ اومد
پیام : « تهیونگ : من دم در خونتونم »
مین هی : ای وای اینجوری که می یونگ تهیونگ رو میبینه !
اسلاید دو : استایل می یونگ
اسلاید سه : استایل مین هی
#فیک#تهیونگ#جونگ_کوک#بی_تی_اس#فیک_تهیونگ#فیک_جونگ_کوک#فیک_بی_تی_اس
می یونگ کلافه لباس های تو دستش رو روی تخت پرت کرد و گفت
می یونگ : وای دارم دیوونه میشم…چرا آنقدر لباس انتخاب کردن سخته…تازه باید کفش و کیفم هم انتخاب کنم…اگر همینجوری پیش بره تا صبح هم آماده نمیشم
…..
مین هی : زیادی آرایش کردم نه ؟…خیلی رژ لبش پر رنگه…باید کم رنگ ترش کنم…وای اصلا آرایشم خوب نشده باید از اول آرایش کنم
مین هی به سمت روشویی رفت و صورتش رو کامل شست و دوباره به سمت میز آرایشش رفت…خب رژ لب صورتی یا قرمز ؟…اگر از آرایشم خوشش نیاد چی ؟!
…..
مین هی و می یونگ هر دو همزمان از اتاقشون خارج شدن و با تعجب به هم خیره شدن
مین هی : مطمئنی داری با می جو میری بیرون ؟!
می یونگ : آره چطور مگه ؟!
مین هی : یه جوری تیپ زدی انگار داری میری سر اولین قرارت
می یونگ : چه مسخره مگه من دوست پسر دارم…خودت چی آنقدر به خودت رسیدی انگار داری میری سر قرار…راستشو بگو واقعا داری با دوستت میری بیرون ؟!
مین هی : معلومه با دوستم میرم بیرون
می یونگ : اوکی من دیگه کم کم میرم
می یونگ داشت از پله ها میرفت پایین که یهو برای مین هی پیامی از طرف تهیونگ اومد
پیام : « تهیونگ : من دم در خونتونم »
مین هی : ای وای اینجوری که می یونگ تهیونگ رو میبینه !
اسلاید دو : استایل می یونگ
اسلاید سه : استایل مین هی
#فیک#تهیونگ#جونگ_کوک#بی_تی_اس#فیک_تهیونگ#فیک_جونگ_کوک#فیک_بی_تی_اس
۱۰.۹k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.