...part =1...my saving angel
علامت نامرا :*
علامت جان :/
علامت نیرا : +
علامت شوگا :-
بقیه ی اعضا رو با اسم مینویسم
*پدر بزرگ خواهش میکنم بزارید برم
/ نه نامرا اصلا حرفشم نزن میدونی این کارت چقدر خطر ناکهه؟؟
*چرا ولی اخه م....
/ببین نامرا مادرتم سرهمین قضیه توی زمین به دست ادما کشته شد پدرتم همینطور ادما خیلی بی رحمن اصلا مادر پدرت هیچ همین الان میبینی چقد فرششته مرده اونم توی زمین
* خب پدر بزرگ همشون که نمردن همین نیلا رفت و زنده برگشت
/کلا یه در صد میتونن زنده از زمین برگردن
*و منم جزو همون یه درصدم
/ خب منو ماددر بزرگت جز تو کس دیگه ایرو نداریم اصلا من هیچی مادر بزرگت چی؟؟ اگربفهمه بری میدونی چه حالی میشه؟ تو تنها عزیزی هستی که برامون موندی
* پدر بزرگ قول میدم که کارمو درست انجام بدم و زنده برگردم ببین قول دادم فقط توروخدا بزار من برم توی زمین به کمک من احتیاج دارن ادما هم موجود زندن شاید مثل ماها نباشن و لی همشونم بد نیستن ادم خوبم تو زمین پیدا میشهه
/ هوففف میدونستی خیلی کله شقی ؟
* اره میزاری برم ؟
/ باشه برو ولی باید زنده برگردی
* چشمممممم(وی خر ذوق میشود)
/ برو وسایلاتو جمع کن
* جمعه پدربزرگ اونم خیلی وقته
/ااااااا :/
خب وایسا برم سر بند رو بیارم و بریم به معبد
( سربنده باعث میشه تا با زمین ارطباط بر قرار کنی)
بعد اینکه مادر بزرگت راضی شد تو و پدر بزرگت به سمت معبد رفتید
/ خب نامرا حاضری؟؟
* بله پدر بزرگ
/ پدر بزرگت سربند رو بهت داد و به سرت بستیش
/ میدونی چجور باید خودت رو نامرئی کنی دیگه؟
* اره
/ قدراتاتو به کسی نگو و زود به ادما اعتماد نکن دستورات هم رو ی دیوار جلوییت نوشته شده (دستورات اینکه چجوری به زمین بره )من دیگه باید برم نباید کسی تو معبد باشه خودت باید تنها باشی بیا خداحافطی کنیم
همیدیگه رو بغل کردید
/ کارت رو درست انجام بده منتظرتیم قهرمان کوچو لو
* یا پدر بزرگ من 22 سالمه دیگه کوچولو نیستم
/ شاید نباشی ولی هنوز دختر کوچولوی من هستی
اوه دیگه برم داره دیر میشه خداحافظ دخترم
* خدافظ پدر بزرگ زود دوباره میام پیشتون وهاییی بلخره میخوام ادمارو ببینم خیلی هیجان دارههه بسه دیگه
خب سربندومو ببندم و به دستورات عمل کنم خب اول گفته چهار زانو بشینید دستتون رو روی پاهاتون بزارید تمرکز کنید و به راهیی که به زمین میخواید برید فکر کنید وقتی که صدای زنگوله شنیدید چشم هایتان را باز کنید (تا وقتی که صدای زنگوله را نشنیدی چشم هایتان را باز نکنید) چه اسون ( میخواستی سخت باشه؟
بس بزن بریمم
بعد....
خب خب دوباره سلام کیوتام
اینم از پارت اول اگر دوستش دارید بگید ادامه بدم
لایکا به 10 تا برسه پارت بعد رو میزارم
بچه ها لطفا کامنت هم بزارید
دوستتون دارم
بای بای
علامت جان :/
علامت نیرا : +
علامت شوگا :-
بقیه ی اعضا رو با اسم مینویسم
*پدر بزرگ خواهش میکنم بزارید برم
/ نه نامرا اصلا حرفشم نزن میدونی این کارت چقدر خطر ناکهه؟؟
*چرا ولی اخه م....
/ببین نامرا مادرتم سرهمین قضیه توی زمین به دست ادما کشته شد پدرتم همینطور ادما خیلی بی رحمن اصلا مادر پدرت هیچ همین الان میبینی چقد فرششته مرده اونم توی زمین
* خب پدر بزرگ همشون که نمردن همین نیلا رفت و زنده برگشت
/کلا یه در صد میتونن زنده از زمین برگردن
*و منم جزو همون یه درصدم
/ خب منو ماددر بزرگت جز تو کس دیگه ایرو نداریم اصلا من هیچی مادر بزرگت چی؟؟ اگربفهمه بری میدونی چه حالی میشه؟ تو تنها عزیزی هستی که برامون موندی
* پدر بزرگ قول میدم که کارمو درست انجام بدم و زنده برگردم ببین قول دادم فقط توروخدا بزار من برم توی زمین به کمک من احتیاج دارن ادما هم موجود زندن شاید مثل ماها نباشن و لی همشونم بد نیستن ادم خوبم تو زمین پیدا میشهه
/ هوففف میدونستی خیلی کله شقی ؟
* اره میزاری برم ؟
/ باشه برو ولی باید زنده برگردی
* چشمممممم(وی خر ذوق میشود)
/ برو وسایلاتو جمع کن
* جمعه پدربزرگ اونم خیلی وقته
/ااااااا :/
خب وایسا برم سر بند رو بیارم و بریم به معبد
( سربنده باعث میشه تا با زمین ارطباط بر قرار کنی)
بعد اینکه مادر بزرگت راضی شد تو و پدر بزرگت به سمت معبد رفتید
/ خب نامرا حاضری؟؟
* بله پدر بزرگ
/ پدر بزرگت سربند رو بهت داد و به سرت بستیش
/ میدونی چجور باید خودت رو نامرئی کنی دیگه؟
* اره
/ قدراتاتو به کسی نگو و زود به ادما اعتماد نکن دستورات هم رو ی دیوار جلوییت نوشته شده (دستورات اینکه چجوری به زمین بره )من دیگه باید برم نباید کسی تو معبد باشه خودت باید تنها باشی بیا خداحافطی کنیم
همیدیگه رو بغل کردید
/ کارت رو درست انجام بده منتظرتیم قهرمان کوچو لو
* یا پدر بزرگ من 22 سالمه دیگه کوچولو نیستم
/ شاید نباشی ولی هنوز دختر کوچولوی من هستی
اوه دیگه برم داره دیر میشه خداحافظ دخترم
* خدافظ پدر بزرگ زود دوباره میام پیشتون وهاییی بلخره میخوام ادمارو ببینم خیلی هیجان دارههه بسه دیگه
خب سربندومو ببندم و به دستورات عمل کنم خب اول گفته چهار زانو بشینید دستتون رو روی پاهاتون بزارید تمرکز کنید و به راهیی که به زمین میخواید برید فکر کنید وقتی که صدای زنگوله شنیدید چشم هایتان را باز کنید (تا وقتی که صدای زنگوله را نشنیدی چشم هایتان را باز نکنید) چه اسون ( میخواستی سخت باشه؟
بس بزن بریمم
بعد....
خب خب دوباره سلام کیوتام
اینم از پارت اول اگر دوستش دارید بگید ادامه بدم
لایکا به 10 تا برسه پارت بعد رو میزارم
بچه ها لطفا کامنت هم بزارید
دوستتون دارم
بای بای
۳۳.۱k
۳۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.