سیاه سفید قلبم
کوروش لپ تاپشو روشن کرد و لب زد
=گوشیو وصل کن هیچکسم صحبت یا سرو صدایی نکنه
مائده تماس رو وصل کرد
=چرا انقد دیر جواب دادی ببین سیع نکن منو بپیچونی من سر تحدیدهایی که گفتم هستم ها ببینبچه جون پیامی که بهت میدم و بخون اگه اون کارو انجام ندی عاقبتش با خودته
مائده: دست از سر من بردار خوب من هیچکاری برات انجام نمیدم
=میدی یا نمیدی اون به جون مادرت شایدم خواهرت بستگی داره
مائده: ببین فقط میخام یک مو از سر خوانوادم کم بشه پیدات میکنم میکشمت فهمیدی اصلا تو کی هستی که مزاحم میشی
=یه اشنا که اگه ببینی خیلی از خاطرات بد برات یاداوری میشه
نذاشت مائده حرفی بزنه و قطع کرد
نگاهی به مائده انداختم که اشک توی چشماش جمع شد متعجب نگاش کردم
_مائده چرا داری گریه میکنی
رفتم پیشش و بغلش کردم نمیتونستم اشک بهترین رفیقمو ببینم صدای هق هقش بلند شدو گفت
=چیکار کنم نمیتونم یه لحظم خوانوادمو دست اون بی همه چیز ببینم اگه اونا نباشن من چیکار کنم هان
طوفان: مائده خانم با گریه کردن چیزی نمیشه
کوروش: بچه ها دوتا خبر دارم براتون یکیش اینکه پیدا کردم کجاس و اینکه نمیدونم اون جا کجاس یعنی این شماره از کیشه و بعد نمیدونم کجای کیش
_خوب بریم کیش اگه دوباره زنگ زد پیداش کنی
کوروش: اینم حرفیه
مائده: اما درس و دانشگاهمو کارمو چیکار کنم
_خوب میریم به دانشگاه میگیم که یک هفته میریم میایم بعد تو سرکارتم میتونی مرخصی بگیری
مائده: اگه مرخصی بده انقد که سختگیره که...
طوفان: من با ریس اونجا اشنام میتونم رو بندازم
مائده: نمیدونم
_اگه مخرصی داد که فردا شب بلیط با من من اشنا دارم
=گوشیو وصل کن هیچکسم صحبت یا سرو صدایی نکنه
مائده تماس رو وصل کرد
=چرا انقد دیر جواب دادی ببین سیع نکن منو بپیچونی من سر تحدیدهایی که گفتم هستم ها ببینبچه جون پیامی که بهت میدم و بخون اگه اون کارو انجام ندی عاقبتش با خودته
مائده: دست از سر من بردار خوب من هیچکاری برات انجام نمیدم
=میدی یا نمیدی اون به جون مادرت شایدم خواهرت بستگی داره
مائده: ببین فقط میخام یک مو از سر خوانوادم کم بشه پیدات میکنم میکشمت فهمیدی اصلا تو کی هستی که مزاحم میشی
=یه اشنا که اگه ببینی خیلی از خاطرات بد برات یاداوری میشه
نذاشت مائده حرفی بزنه و قطع کرد
نگاهی به مائده انداختم که اشک توی چشماش جمع شد متعجب نگاش کردم
_مائده چرا داری گریه میکنی
رفتم پیشش و بغلش کردم نمیتونستم اشک بهترین رفیقمو ببینم صدای هق هقش بلند شدو گفت
=چیکار کنم نمیتونم یه لحظم خوانوادمو دست اون بی همه چیز ببینم اگه اونا نباشن من چیکار کنم هان
طوفان: مائده خانم با گریه کردن چیزی نمیشه
کوروش: بچه ها دوتا خبر دارم براتون یکیش اینکه پیدا کردم کجاس و اینکه نمیدونم اون جا کجاس یعنی این شماره از کیشه و بعد نمیدونم کجای کیش
_خوب بریم کیش اگه دوباره زنگ زد پیداش کنی
کوروش: اینم حرفیه
مائده: اما درس و دانشگاهمو کارمو چیکار کنم
_خوب میریم به دانشگاه میگیم که یک هفته میریم میایم بعد تو سرکارتم میتونی مرخصی بگیری
مائده: اگه مرخصی بده انقد که سختگیره که...
طوفان: من با ریس اونجا اشنام میتونم رو بندازم
مائده: نمیدونم
_اگه مخرصی داد که فردا شب بلیط با من من اشنا دارم
۳.۳k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.