عشق و غرور p9
لیست رو باز کرد و شروع کرد به حضور غیاب
به اسم من ک رسید دستمو بردم بالا..نگاه کوتاهی بهم انداخت و بدون مکث رفت سراغ نفر بعد
نشناخت؟؟
مگه میشه زنشو نشناخته باشه ؟
تمام کلاس حواسم جایی به غیر از درس بود....با به خسته نباشید کلاسو تموم کرد و رفت بیرون
_ گیسیا بیا کارت دارم
باهم رفتیم حیاط:
_ گفتی اسم شوهرت چی بود؟
نفس عمیقی کشیدم:
_ خودش بود
_ چییی ...وای خدا....تو میدونستی؟
_ چی میگی سمیرا من بیشتر از تو شوکه شدم
در حالی ک بت بند کیفش بازی میکرد رفت تو افق:
_ واو چه رمانتیک حتما میخواسته سوپرایزت کنه
_ والا من بیشتر از اون سوپرایز شدم
_ خب حالا بیا بریم یه چیز بخوریم نیم ساعت دیگه کلاس بعدی شروع میشه .
فقط دوتا کلاس داشتم و زود دانشگام تموم میشد
۱۱ رفتم خونه ...برای اینکه از فکر خانزاده بیام بیرون آهنگی گذاشتم و رفتم سر وقت ناهار
سر گاز داشتم پیاز ها و سیب زمینی هارو تفت میدادن ک صدای آهنگم قطع شد
برگشتم یهو دیدم خانزاده جلو در آشپزخونس
هینی کشیدم و عقب رفتم
کی اومد اینجا؟ اصلا چجوری اومد تو؟
برای چی اومده؟ اونم بعد از ۲ سال
_ موش زبونتو خورده
نفس عمیقی کشیدم تا اروم شم
زیر گاز رو خاموش کردم و رفتم جلو طلب کارانه گفتم:
_ برای چی اومدی اینجا
یه ابروشو داد بالا:
_ اینجا خونمه اومدم پیش زنم
_ هه بعد از دو سال تازه یادت افتاده زن و زندگی داری ...برگرد همونجایی ک تو این مدت بودی
داشتم ظرف هارو میشستم ک صدای در اومد
کلید از کجا داشت؟!
(ادامش تو کامنتای این پسته) https://wisgoon.com/pin/34845357/تولدت_مبارک_✨✨✨🍡/
به اسم من ک رسید دستمو بردم بالا..نگاه کوتاهی بهم انداخت و بدون مکث رفت سراغ نفر بعد
نشناخت؟؟
مگه میشه زنشو نشناخته باشه ؟
تمام کلاس حواسم جایی به غیر از درس بود....با به خسته نباشید کلاسو تموم کرد و رفت بیرون
_ گیسیا بیا کارت دارم
باهم رفتیم حیاط:
_ گفتی اسم شوهرت چی بود؟
نفس عمیقی کشیدم:
_ خودش بود
_ چییی ...وای خدا....تو میدونستی؟
_ چی میگی سمیرا من بیشتر از تو شوکه شدم
در حالی ک بت بند کیفش بازی میکرد رفت تو افق:
_ واو چه رمانتیک حتما میخواسته سوپرایزت کنه
_ والا من بیشتر از اون سوپرایز شدم
_ خب حالا بیا بریم یه چیز بخوریم نیم ساعت دیگه کلاس بعدی شروع میشه .
فقط دوتا کلاس داشتم و زود دانشگام تموم میشد
۱۱ رفتم خونه ...برای اینکه از فکر خانزاده بیام بیرون آهنگی گذاشتم و رفتم سر وقت ناهار
سر گاز داشتم پیاز ها و سیب زمینی هارو تفت میدادن ک صدای آهنگم قطع شد
برگشتم یهو دیدم خانزاده جلو در آشپزخونس
هینی کشیدم و عقب رفتم
کی اومد اینجا؟ اصلا چجوری اومد تو؟
برای چی اومده؟ اونم بعد از ۲ سال
_ موش زبونتو خورده
نفس عمیقی کشیدم تا اروم شم
زیر گاز رو خاموش کردم و رفتم جلو طلب کارانه گفتم:
_ برای چی اومدی اینجا
یه ابروشو داد بالا:
_ اینجا خونمه اومدم پیش زنم
_ هه بعد از دو سال تازه یادت افتاده زن و زندگی داری ...برگرد همونجایی ک تو این مدت بودی
داشتم ظرف هارو میشستم ک صدای در اومد
کلید از کجا داشت؟!
(ادامش تو کامنتای این پسته) https://wisgoon.com/pin/34845357/تولدت_مبارک_✨✨✨🍡/
۱۶.۰k
۰۹ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.