رمان دنیای من
#رمان #دنیای_من
پارت پنجاه و دوم:
ارشین _تو کی چی ٠؟
_من کی استین بلند پوشیدم اخع؟
ارشین_امروز باس بپوشی
چشام و ریز کردم و با حرص گفتم
_نمیپوشم
ارشین_پس من میام تو خودم تنت میکنم
_باوش اگع گزاشتیهو دیدم مث بز کلشو انداخت پایین و اومد داخل
ارشین_ک نمیپوشی خودم میپوشونمت
دستش اومد سمت هولم ک جیغ کشیدم
_ن ن برو خودم میپوشم
لبخند پیروز مندانع ای زد و گورشو از جلو چشام گم کرد
وقتی رفت و در و بست
جیغی کشیدم
_خیلی خری
ارشینم ع اونور جوابمو داد
ارشین_تو خرتری
زیر لب اروم با خودم گفتم
_قربونت منم دوست دارم
در حین لباس پوشیدن برا خودم اهنگی هم زمزمع میکردم
_شوخیع مگع ب*گ*و*ز*ی بگی نبودی ؟
دیدم ع اونور صدا خندع ارشام و اریا میاد کاملن پشیمون شدم
نگاهی ب لباسام کردم
پیراهن استین سع ربع زرشکی و شلوار لی مشکی
دمش گرم نکرد حداقل شلوار گلع گشادم و بهم بدع بپوشم
اههه
حولرو مث این کلاه هندیا دور سرم پیچیدم
رفتم بیرون
دیدم اریا و ارین تو اتاق نشستن
_به به
ارشام_سلام
_سلام خوش اومدین
ارشام_میدونم
چشام گرد شد
_بچع پرو اصن تو اصنم خوش نیومدی من فکر کردم ارتانم اینجاس با اون بودم
صدایی از پشتم اومد
ارتان_صفا اوردم
هینی کشیدم و برگشتم عقب
_مث جن چرا یهو میای؟
ارتان_همینع ک هس
_بیشعور اصن توعم خوش نیومدی من برم پیش عشقم فقط اونو مامان باباش خوش اومدن
ارشام_مرسی منم...
من ک میدونسم میخاد چی بگع فوری جواب دادم
_ولی من اصن دوست ندارم
رفتم اتاقم
شونع ای برداشتمو موهامو شونع کردم
کج روی صورتم ریختم
تل پارچع ای مشکی و برداشتم و رو موهام گرع زدم
مدادی زرشکی برداشتم و ب لبام کشیدم و رفتم بیرون
یهو چشام گرد شد
این پسرع کیع دیع...؟
نگاهی ب ارشین کردم
چون نزدیک بود خیلی اروم در حد لب زدن گفت
ارشین_داداشم نیس بیا میفهمی
.........
نظر بدین فداتون❤
پارت پنجاه و دوم:
ارشین _تو کی چی ٠؟
_من کی استین بلند پوشیدم اخع؟
ارشین_امروز باس بپوشی
چشام و ریز کردم و با حرص گفتم
_نمیپوشم
ارشین_پس من میام تو خودم تنت میکنم
_باوش اگع گزاشتیهو دیدم مث بز کلشو انداخت پایین و اومد داخل
ارشین_ک نمیپوشی خودم میپوشونمت
دستش اومد سمت هولم ک جیغ کشیدم
_ن ن برو خودم میپوشم
لبخند پیروز مندانع ای زد و گورشو از جلو چشام گم کرد
وقتی رفت و در و بست
جیغی کشیدم
_خیلی خری
ارشینم ع اونور جوابمو داد
ارشین_تو خرتری
زیر لب اروم با خودم گفتم
_قربونت منم دوست دارم
در حین لباس پوشیدن برا خودم اهنگی هم زمزمع میکردم
_شوخیع مگع ب*گ*و*ز*ی بگی نبودی ؟
دیدم ع اونور صدا خندع ارشام و اریا میاد کاملن پشیمون شدم
نگاهی ب لباسام کردم
پیراهن استین سع ربع زرشکی و شلوار لی مشکی
دمش گرم نکرد حداقل شلوار گلع گشادم و بهم بدع بپوشم
اههه
حولرو مث این کلاه هندیا دور سرم پیچیدم
رفتم بیرون
دیدم اریا و ارین تو اتاق نشستن
_به به
ارشام_سلام
_سلام خوش اومدین
ارشام_میدونم
چشام گرد شد
_بچع پرو اصن تو اصنم خوش نیومدی من فکر کردم ارتانم اینجاس با اون بودم
صدایی از پشتم اومد
ارتان_صفا اوردم
هینی کشیدم و برگشتم عقب
_مث جن چرا یهو میای؟
ارتان_همینع ک هس
_بیشعور اصن توعم خوش نیومدی من برم پیش عشقم فقط اونو مامان باباش خوش اومدن
ارشام_مرسی منم...
من ک میدونسم میخاد چی بگع فوری جواب دادم
_ولی من اصن دوست ندارم
رفتم اتاقم
شونع ای برداشتمو موهامو شونع کردم
کج روی صورتم ریختم
تل پارچع ای مشکی و برداشتم و رو موهام گرع زدم
مدادی زرشکی برداشتم و ب لبام کشیدم و رفتم بیرون
یهو چشام گرد شد
این پسرع کیع دیع...؟
نگاهی ب ارشین کردم
چون نزدیک بود خیلی اروم در حد لب زدن گفت
ارشین_داداشم نیس بیا میفهمی
.........
نظر بدین فداتون❤
۶.۸k
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.