part3
part3
ویو ا/ت
که یهو دوتا ماشین جلومون رو گرفتن
ا/ت:هی لیا اینا کین؟
لیا:من چه میدونم
ویو جونگ کوک
حالا وقتشه که حسابی جذاب بازی در بیاریم شیشه رو میدم پایین و
جونگ کوک:اهمممم خانوم ا/ت میتونم وقتتون رو بگیرم
ا/ت:لیا این با منه؟
لیا:نه په با عممه
ویو ا/ت
واقعا باورم نمیشد این همون پسره است که اسمش جونگ کوکه
ا/ت:برایچی باید بهت اعتماد کنم؟
جونگ کوک:میتونم برسونمتون خونه؟
ا/ت:لیا بنظرت برم؟؟ لیا
ویو ا/ت
نگاه بقل دستم کردم که دیدم لیا رفته و سوار ماشین تهیونگ شده حیف نمیتونم بهش فش بدم
جونگ کوک:رفیقت رفت سوار ماشین اون شد و تورو تنها گذاشت ولی تو نمیخواهی سوار شی؟
ا/ت:فقط چون مجبورم سوار شدم
جونگ کوک:یسسسس (توی ذهنش)
ا/ت:نگفتی اسم من رو از کجا میدونی
جونگ کوک:حالا دیگه
ا/ت:یعنی چی حالا دیگه
جونگ کوک:این زیاد محم نیست که خانم ا/ت شما دوست پسر دارید؟
ا/ت:نههه بابا آخه کی دوست پسر من میشه؟
جونگ کوک:من
ا/ت:چی؟؟؟
جونگ کوک:هیچی بابا رسیدیم
ا/ت:مرسی
جونگ کوک:خواهش میکنم
ویو ا/ت
هنوز لیا نرسیده بود ۱۰ دقیقه وایسدم و جونگ کوک هم وایساده بود که یهویی رسیدن دیدم تهیونگ لب لیا رو میبوسه منم از لج اون سریع لب جونگ کوک رو بوسیدم و سریع دویدم سمت خونه
ویو جونگ کوک
چی...چی...چی... اون منو بوسید عرررر جدی منو بوسید گیلییلیلیلیلیلی هی پسر خودت رو جمع کن
ا/ت:واییی چرا من بوسیدمش اصلا باورم نمیشهههه خودت جم کن دختر این چیییزی نیست که تازه اولشه رفتم و لباس هام رو عوض کردم که دیدم.....
ویو ا/ت
که یهو دوتا ماشین جلومون رو گرفتن
ا/ت:هی لیا اینا کین؟
لیا:من چه میدونم
ویو جونگ کوک
حالا وقتشه که حسابی جذاب بازی در بیاریم شیشه رو میدم پایین و
جونگ کوک:اهمممم خانوم ا/ت میتونم وقتتون رو بگیرم
ا/ت:لیا این با منه؟
لیا:نه په با عممه
ویو ا/ت
واقعا باورم نمیشد این همون پسره است که اسمش جونگ کوکه
ا/ت:برایچی باید بهت اعتماد کنم؟
جونگ کوک:میتونم برسونمتون خونه؟
ا/ت:لیا بنظرت برم؟؟ لیا
ویو ا/ت
نگاه بقل دستم کردم که دیدم لیا رفته و سوار ماشین تهیونگ شده حیف نمیتونم بهش فش بدم
جونگ کوک:رفیقت رفت سوار ماشین اون شد و تورو تنها گذاشت ولی تو نمیخواهی سوار شی؟
ا/ت:فقط چون مجبورم سوار شدم
جونگ کوک:یسسسس (توی ذهنش)
ا/ت:نگفتی اسم من رو از کجا میدونی
جونگ کوک:حالا دیگه
ا/ت:یعنی چی حالا دیگه
جونگ کوک:این زیاد محم نیست که خانم ا/ت شما دوست پسر دارید؟
ا/ت:نههه بابا آخه کی دوست پسر من میشه؟
جونگ کوک:من
ا/ت:چی؟؟؟
جونگ کوک:هیچی بابا رسیدیم
ا/ت:مرسی
جونگ کوک:خواهش میکنم
ویو ا/ت
هنوز لیا نرسیده بود ۱۰ دقیقه وایسدم و جونگ کوک هم وایساده بود که یهویی رسیدن دیدم تهیونگ لب لیا رو میبوسه منم از لج اون سریع لب جونگ کوک رو بوسیدم و سریع دویدم سمت خونه
ویو جونگ کوک
چی...چی...چی... اون منو بوسید عرررر جدی منو بوسید گیلییلیلیلیلیلی هی پسر خودت رو جمع کن
ا/ت:واییی چرا من بوسیدمش اصلا باورم نمیشهههه خودت جم کن دختر این چیییزی نیست که تازه اولشه رفتم و لباس هام رو عوض کردم که دیدم.....
۲۵.۹k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.