♡pt: ⁷ ♡I never loved you
الکس: اقا به حرف نمیاد من بهش سخت نگرفتم ببخشید
اخه چرا باید این نره قول از کوک بترسه
کوک: تنهامون میزاری
الکس: حتما
اون نره قوله رفت ولی کوک صدای پاش از پشتم زیاد تر می شد و بدنم مور مور می شد از پشتم امد جلوم وایساد و گفت
کوک: لبات رو نگاه کن
ا/ت: انگار خودم ندیدم«داد»
کوک: باشه ولی تو الان فهمیدی چه گوهی خوردی
ا/ت: هر گوهی هم میخورم گوه خوریش به تو نیومده فضول
کوک: هه چه پرویی
ا/ت: من پُروم یا تو
کوک: هعی اگه به دختر قاتل مادرم تجاوز کنم اون چه حالی میشه
ا/ت: چ.. چییی یعنی انقدر عوضی هستی
کوک: مگه دخترا جز ک* بودن چیزیم هستن
ا/ت: تو جه عوضی هستی دیگه
کوک:«خنده شیطانی»
ا/ت: هعی اون مادرت که نَمرده کع این گوه رو میخوری
کوک: الان بخاطر همینه که ن*ردمت
ا/ت: اَه چقدر رو مخی احمق
کوک: دوست دارم ناله هاتو بشنوم وقتی می*نمت
ا/ت: اَه اَه چه چندشی
کوک امد سمتم و منم نمیتونستم کاری کنم چون دستم بسته بود دستش رو روی پام گذاشت تا این کارو کرد دوباره مور مور شدم و شروع کرد خوردن لاله گوشم و گاز میگرفت صدای ناله های کوچیکش و هوایی که از دهنش خارج میشد رو میشنیدم و یه حس بدی پیدا میکردم و گفتم
ا/ت: تو انتقام مگه نمیخایی
کوک: فکر کردی انتقام من چطوره
ا/ت: میخایی با اسلحه منو بکشی
کوک: اوی اوی تو چقدر خوش فکری نخیرم میخام تا اخر جونت ب*نمت
ا/ت: چ... چی
کوک: ولی خیلی خوش شانسی قراره از لذت بمیری
ا/ت: خفه شو لذت چی اصلا داری چی میگی
کوک: ناله کن برام
ا/ت: چی
کوک امد سمت لبم اوفف این بوی الکله
ا/ت: تو الکل خوردی
کوک: که چی ناله کن برام
ا/ت: ناله کن برام ناله کن برام بچه بیا پایین سرمون درد گرفت
کوک: چی بچه
ا/ت: برو با هر هرزه ای که دلت میخاد س*س داشته باش میدونم دوباره گوه میخوری ولی من حاضرم شکنجه از بدن بگیرم جوری که کبودی روی بدنم فقط باشه ولی با تو س*س داشته باشم
کوک: هه همه عاشق من هستن بعد تو چرا نیستی برام جالب شد
ا/ت: چون من خودم عاشق یه نفر هستم
کوک: هه اون کیه؟
ا/ت: اون شخصیت یه انیمه هست
کوک:«خنده بلند» تو عاشق کارتون هایی شاید راسته که بچه ای
ا/ت: تو الان چه گوهی خوردی به انیمه گفتی کارتون
کوک: پس یعنی چی انیمه همش کارتونه
این حرفش خیلی زور بهم داشت بخاطر همین با پام زدم توی خا*ه هاش
کوک: اخخخخخخ «داد» دختر هرزه چته اوسکل اییی ک*رم
ا/ت: انقدر شعور نداری جلوی من اسم ک*ر نیاری
کوک: انقدر شعور نداری نزنی توی خا*ه هام
کوک: شاید دلت میخاد الان بخوریش
ا/ت: عن بخورم اون رو نخورم
بلند شد امد سمتم چرا انقدر لبش خماره
کوک: اوففف نگاه کن لبت داره خون میاد
ا/ت: اگه شعور داشتی نمیزاشتی خون بیاد
کوک: باحال بنظر میایی ولی این کاری نمیکنه نکشمت
ا/ت: هااا گفتی کشتن بس خبری از اون نیست اوخیش
کوک: تو قراره از شدت درد اون بمیری
ا/ت: هنننننن اشغال برو اون ور
کوک دوباره امد نزدیک نزدیکم و لباش رو اروم اروم بهم میزد تا خونم بره روی لباش
کوک: من عاشق خونم و اینکه یه نفر رو آزارش بدم مثل درد بد
ا/ت: مردم آزاری پس
وایی استرس داشتم اگه بخاد منو ببوسه درد داره اونم بعد ولی کی خون میخوره
کوک: اومم چه لبی شده دم الکس گرم
چرا تلو تلو میخوره دستاش رو گذاشت روی پشت صندلی جوری که صورتش بهم دوباره نزدیک شه و گفت
کوک: دهنت رو باز نکنی وگرنه باید بمیری
ا/ت: ب... باش
دهنم رو روی هم گذاشتم و و دیدم شروع کرد لیس زدن لبام
گفت نباید دهنم رو باز کنم نمیتونم لبم می سوزه خیلی می سوزه وایی تحمل ندارم دهنم رو باز کردم و گفتم
ا/ت: می سوزه لطفا
ولی شروع کرد مکیدن لبام اه کوچیکی کشیدم و لبخند زد و دستم رو فشار میداد اخ دستم بدجور خون میاد
خودش رو کشید عقب و لبش خونیش رو با انگشت شستش پاک کرد و داد زد و گفت
کوک: الکسسسس
وایی چی الکس
الکس: بله رئیس
کوک: امم چیزه هیچی ول کن
(از زبان کوک)
خیلی کیف میکردم وقتی درد میکشید حس عجیبی داشتم انگار دوست داشتم آزارش بدم خاستم بگم براش اتاق اماده کنن ولی از اذیت کردنش خوشم امده بود برای همین گفتم ولش ببرمش اتاق خودم و یکم اذیتش کنم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
لایک20💜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، اسلاید اول
کامنت30🐾
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، لب ا/ت
فالور5🦋
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
اخه چرا باید این نره قول از کوک بترسه
کوک: تنهامون میزاری
الکس: حتما
اون نره قوله رفت ولی کوک صدای پاش از پشتم زیاد تر می شد و بدنم مور مور می شد از پشتم امد جلوم وایساد و گفت
کوک: لبات رو نگاه کن
ا/ت: انگار خودم ندیدم«داد»
کوک: باشه ولی تو الان فهمیدی چه گوهی خوردی
ا/ت: هر گوهی هم میخورم گوه خوریش به تو نیومده فضول
کوک: هه چه پرویی
ا/ت: من پُروم یا تو
کوک: هعی اگه به دختر قاتل مادرم تجاوز کنم اون چه حالی میشه
ا/ت: چ.. چییی یعنی انقدر عوضی هستی
کوک: مگه دخترا جز ک* بودن چیزیم هستن
ا/ت: تو جه عوضی هستی دیگه
کوک:«خنده شیطانی»
ا/ت: هعی اون مادرت که نَمرده کع این گوه رو میخوری
کوک: الان بخاطر همینه که ن*ردمت
ا/ت: اَه چقدر رو مخی احمق
کوک: دوست دارم ناله هاتو بشنوم وقتی می*نمت
ا/ت: اَه اَه چه چندشی
کوک امد سمتم و منم نمیتونستم کاری کنم چون دستم بسته بود دستش رو روی پام گذاشت تا این کارو کرد دوباره مور مور شدم و شروع کرد خوردن لاله گوشم و گاز میگرفت صدای ناله های کوچیکش و هوایی که از دهنش خارج میشد رو میشنیدم و یه حس بدی پیدا میکردم و گفتم
ا/ت: تو انتقام مگه نمیخایی
کوک: فکر کردی انتقام من چطوره
ا/ت: میخایی با اسلحه منو بکشی
کوک: اوی اوی تو چقدر خوش فکری نخیرم میخام تا اخر جونت ب*نمت
ا/ت: چ... چی
کوک: ولی خیلی خوش شانسی قراره از لذت بمیری
ا/ت: خفه شو لذت چی اصلا داری چی میگی
کوک: ناله کن برام
ا/ت: چی
کوک امد سمت لبم اوفف این بوی الکله
ا/ت: تو الکل خوردی
کوک: که چی ناله کن برام
ا/ت: ناله کن برام ناله کن برام بچه بیا پایین سرمون درد گرفت
کوک: چی بچه
ا/ت: برو با هر هرزه ای که دلت میخاد س*س داشته باش میدونم دوباره گوه میخوری ولی من حاضرم شکنجه از بدن بگیرم جوری که کبودی روی بدنم فقط باشه ولی با تو س*س داشته باشم
کوک: هه همه عاشق من هستن بعد تو چرا نیستی برام جالب شد
ا/ت: چون من خودم عاشق یه نفر هستم
کوک: هه اون کیه؟
ا/ت: اون شخصیت یه انیمه هست
کوک:«خنده بلند» تو عاشق کارتون هایی شاید راسته که بچه ای
ا/ت: تو الان چه گوهی خوردی به انیمه گفتی کارتون
کوک: پس یعنی چی انیمه همش کارتونه
این حرفش خیلی زور بهم داشت بخاطر همین با پام زدم توی خا*ه هاش
کوک: اخخخخخخ «داد» دختر هرزه چته اوسکل اییی ک*رم
ا/ت: انقدر شعور نداری جلوی من اسم ک*ر نیاری
کوک: انقدر شعور نداری نزنی توی خا*ه هام
کوک: شاید دلت میخاد الان بخوریش
ا/ت: عن بخورم اون رو نخورم
بلند شد امد سمتم چرا انقدر لبش خماره
کوک: اوففف نگاه کن لبت داره خون میاد
ا/ت: اگه شعور داشتی نمیزاشتی خون بیاد
کوک: باحال بنظر میایی ولی این کاری نمیکنه نکشمت
ا/ت: هااا گفتی کشتن بس خبری از اون نیست اوخیش
کوک: تو قراره از شدت درد اون بمیری
ا/ت: هنننننن اشغال برو اون ور
کوک دوباره امد نزدیک نزدیکم و لباش رو اروم اروم بهم میزد تا خونم بره روی لباش
کوک: من عاشق خونم و اینکه یه نفر رو آزارش بدم مثل درد بد
ا/ت: مردم آزاری پس
وایی استرس داشتم اگه بخاد منو ببوسه درد داره اونم بعد ولی کی خون میخوره
کوک: اومم چه لبی شده دم الکس گرم
چرا تلو تلو میخوره دستاش رو گذاشت روی پشت صندلی جوری که صورتش بهم دوباره نزدیک شه و گفت
کوک: دهنت رو باز نکنی وگرنه باید بمیری
ا/ت: ب... باش
دهنم رو روی هم گذاشتم و و دیدم شروع کرد لیس زدن لبام
گفت نباید دهنم رو باز کنم نمیتونم لبم می سوزه خیلی می سوزه وایی تحمل ندارم دهنم رو باز کردم و گفتم
ا/ت: می سوزه لطفا
ولی شروع کرد مکیدن لبام اه کوچیکی کشیدم و لبخند زد و دستم رو فشار میداد اخ دستم بدجور خون میاد
خودش رو کشید عقب و لبش خونیش رو با انگشت شستش پاک کرد و داد زد و گفت
کوک: الکسسسس
وایی چی الکس
الکس: بله رئیس
کوک: امم چیزه هیچی ول کن
(از زبان کوک)
خیلی کیف میکردم وقتی درد میکشید حس عجیبی داشتم انگار دوست داشتم آزارش بدم خاستم بگم براش اتاق اماده کنن ولی از اذیت کردنش خوشم امده بود برای همین گفتم ولش ببرمش اتاق خودم و یکم اذیتش کنم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
لایک20💜
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، اسلاید اول
کامنت30🐾
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، لب ا/ت
فالور5🦋
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
۱۵۳.۹k
۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.