پارت هفت):سوهو خودشو معرفی کرد اما جیمین و کوک با عصبانیت
پارت هفت):سوهو خودشو معرفی کرد اما جیمین و کوک با عصبانیت نگاش میکردن + اوپا بیا بریم قدم بزنیم سوهو لپمو کشید ^ باشه کیوتچه من بریم . دستمو گرفت ^ بریم؟لبخندی زدم + بریم دستمو کشید باهم رفتیم ^ دلم برات تنگ شده بود کیوتچه من لبخندمو پررنگ کردم ^ نخند دلم برات قنچمیره + اوپا چه خبر از دوست دخترت؟ اخماشو کم تو هم ^ خیلی وقته کات کردیم + برای چیی ^ بهم خیانت کرد بعد من یکی دیگه رو دوست داشتم و چشماشو به چشمم دوخت سرمو تکون دادم.یعنی سوهو کی رو دوست داره ذوق داشتم بدونم کیه کمکش کنم + اوپا اگه اون دخترو خیلی دوست داری بهم بگو کمکت کنم خیلی ذوق دارم بدونم اون دختر کیه دل تورو برده ^ واقعا کمکم میکنی؟+ اره کمکت میکنم بهم بگو اون کیه دستشو کرد توی موهامو بهم ریختشون ^ به وقتش کیوتچه من + باشه اوپا همینطور که قدم میزدم پاک به چیزی گیر کرد و نزدیک بود بیوفتم که دیدم سوهو منو گرفت و کشید توی بغلش ^ چیکار میکنی دختر کوچولو نزدیک بود بخوری زمین چشمامو دوختم روی زمین + ببخشید ^ هر وقت خواستی با من حرف بزنی به چشمام زل بزن نه پایین به چشماش زل زدم اونم به چشمام زل زد سوهو زیر لب چیزی گفت +چشمان تو تنها چیزی ست که از دیدن آن سیر نمیشم و بلکه تشنه تر میشم ازش جدا شدم + سوهو یه سوال میپرسم راستشو میگی؟^ اوهوم + تو منو دوست داری مگه نه چند لحظه سکوت کرد + درسته؟ سرشو داد بالا ^ درسته من تورو خیلی وقته دوست دارم از همون بچگی حتی وقتی دوست دختر داشتم همیشه دوست داشتم همیشه عاشقت بودم باورم نمیشد...کسی که جای برادرم بود الان داره بهم اعتراف میکنه عاشقمه... + سوهو ^ جانم + ببخشید اما من تورو به عنوان برادرم دوست دارم سوهو لبخند تلخی رو زد...^ میدونستم ا.ت فراموشش کن + باش ^ ا.ت من برمیگردم خوشحال شدم از دیدنت + اما اوپا ^ من میرم فعلا برام دست تکون داد و رفت منم براش دست تکون دادم برگشتم سمت چادرمون بقیع بچه ها به غیر از یونا و سوجون توی چادر بودن رفتم پیش جیمینو نشستم جیمین یهو یا عصبانیت برگشت سمتم × اون پسره چیکارت داشت ؟ چیا بهت گفت؟ چرا بغلش کردی ؟ یهو دیدم کوک هم برگشت - راست میگه چیکارت داشت ها؟ + چتونه؟ این رفتارها یعنی چی اون پسر عموم بود که بعد دوسال دیدمش همین بعد باهام قدم زدیم همین ...
۴۰.۰k
۱۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.