پارت 2 تناسخ
اسلاید دو عکس ا/ت
که یهو خوردم به یک قاتل دور.... اهم چیزه
به یک پسر کیوت
ا/ت: آخ این کی بود دیگه هااااا یا کاکوچو کبیر این که مایکیهههه
مایکی:اوه ببخشید
ا/ت:دستشو سمتم دراز کرد
منم گفتم :ببخشید
مایکی:اشکال نداره فقط دفعه بعد مراقب باش
ا/ت:باشه
اندر ذهن ا/ت:وایی اون مایکی بود (ن پ عمم بود)آخ جون تو توکیو ریونجرز تناسخ پیدا کردم هورااااا باید عضو تومان بشم
اندر ذهن مایکی:وای خدا چه دختر کبوتی بود هی ای کاش دوباره ببینمش(میبینی برادر میبینی)خوب حالا ولش
پایان ذهن مایکی
مایکی:کن چین برام دوریاکی بخر
کن چی... نه ببخشید دراکن:ای بابا خدایا منو نمودی با دوریاکی دیگه ولم کنن
مایکی:کن چین خیلی بدی
ا/ت:هوم باید مخ مایکی رو بزنم(چقدم رو داری
ا/ت:نویسنده خودت داری مینویسی ها
من:اااا واقعا
ا/ت:😐
من :باشه بابا برو ادامه
خوب کجا بودیم آها
از زبان ا/ت
داشتم راه میرفتم که دوباره به یک الاغ..نه یک انسان محترم خوردم
افتادم
گفتم آخه مردک!@-#%; &+-@من خارتو@:#&%+#!?,جلو پاتو نگاه کن
سرم رو بالا آوردم و حدس بزنید چی دیدیم
بلی شما درست حدس زدید
و با یک نردبون انسان نما روبرو شدم
نردبون انسان نما:هوی جوجه مراقب حرفات باش کوچولو
ا/ت:اولین من کوچولو نیستم
دومن تو خیلی درازی
سومن کوچولو عمته
چهارمین برو گمشو بابا زرافه
نردبون انسان نما:هوی من اسم دارما
ا/ت:خوب به نقطه راست سمت چپه راستم
نردبون انسان نما:اولین اسمم هانماست
دومن چقدر پرویی ها
ا/ت:خوب که چی چیکار کنم انتظار داری چی بگم
هانما:😐
ا/ت:😐
هانما:😐
ا/ت😐
هانما:😑
ا/ت😑
هانما😑
ا/ت:😐
هانما:😐
ا/ت:😐
من:اااااااا بسه دیگههه
ا/ت هانما:خودت داری مینویسی
نویسنده در افق محو میشود
تمام تا پارت بعد صبر بنمایید
که یهو خوردم به یک قاتل دور.... اهم چیزه
به یک پسر کیوت
ا/ت: آخ این کی بود دیگه هااااا یا کاکوچو کبیر این که مایکیهههه
مایکی:اوه ببخشید
ا/ت:دستشو سمتم دراز کرد
منم گفتم :ببخشید
مایکی:اشکال نداره فقط دفعه بعد مراقب باش
ا/ت:باشه
اندر ذهن ا/ت:وایی اون مایکی بود (ن پ عمم بود)آخ جون تو توکیو ریونجرز تناسخ پیدا کردم هورااااا باید عضو تومان بشم
اندر ذهن مایکی:وای خدا چه دختر کبوتی بود هی ای کاش دوباره ببینمش(میبینی برادر میبینی)خوب حالا ولش
پایان ذهن مایکی
مایکی:کن چین برام دوریاکی بخر
کن چی... نه ببخشید دراکن:ای بابا خدایا منو نمودی با دوریاکی دیگه ولم کنن
مایکی:کن چین خیلی بدی
ا/ت:هوم باید مخ مایکی رو بزنم(چقدم رو داری
ا/ت:نویسنده خودت داری مینویسی ها
من:اااا واقعا
ا/ت:😐
من :باشه بابا برو ادامه
خوب کجا بودیم آها
از زبان ا/ت
داشتم راه میرفتم که دوباره به یک الاغ..نه یک انسان محترم خوردم
افتادم
گفتم آخه مردک!@-#%; &+-@من خارتو@:#&%+#!?,جلو پاتو نگاه کن
سرم رو بالا آوردم و حدس بزنید چی دیدیم
بلی شما درست حدس زدید
و با یک نردبون انسان نما روبرو شدم
نردبون انسان نما:هوی جوجه مراقب حرفات باش کوچولو
ا/ت:اولین من کوچولو نیستم
دومن تو خیلی درازی
سومن کوچولو عمته
چهارمین برو گمشو بابا زرافه
نردبون انسان نما:هوی من اسم دارما
ا/ت:خوب به نقطه راست سمت چپه راستم
نردبون انسان نما:اولین اسمم هانماست
دومن چقدر پرویی ها
ا/ت:خوب که چی چیکار کنم انتظار داری چی بگم
هانما:😐
ا/ت:😐
هانما:😐
ا/ت😐
هانما:😑
ا/ت😑
هانما😑
ا/ت:😐
هانما:😐
ا/ت:😐
من:اااااااا بسه دیگههه
ا/ت هانما:خودت داری مینویسی
نویسنده در افق محو میشود
تمام تا پارت بعد صبر بنمایید
۱.۸k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.