جنیور: الو
جنیور: الو
سوزومه: مستر کارمون تموم شد کی میای
جنیور: الان یکم سرم شلوغه یه نیم ساعت دیگه را میفتم همون نزدیکیا یه پارک داره اونجا منتظر باشید من میام
سوزومه: اوکی (قطع کرد)
امیلی: بیا(کفشارو داد)
سوزومه: خب رفقا برادر گرامی نیم ساعت دیگه میا تو پارک همون نزدیکیا پس لتس گو
لیلی: بریم
امیلی: من شنیدم روبروش یه کافه لوکسی داره
سوزومه: پس اونجا منتظر میمونیم
«نیم ساعت بعد»
لیلی: اون جنیور نیست
سوزومه: اره فک کنم همونه
امیلی: پاشو بریم
سوزومه: شما برید من الان میام
لیلی: اوکی سری بیا
سوزومه: اوم
یه بری بری و قهوه سفارش دادم رفتم سمت ماشین دخترا نشسته بودن تو ماشین از پنجره به جنیور گفتم
سوزومه: های مستر بیبی اجازه داد ددیش بیاد دنبال سیسترش
جنیور: کم شعر بگو....... عین تو الاف نیستم شرکت کلی کاردارم
سوزومه: واااام متشغل بودنت تو حلقم بیب
جنیور: بپر بالا خستم
سوزومه: اوکیـــــــــــی
سوار ماشین شد
جنیور: بریم
سوزومه: اره............. خب بری بری یا قهوه
جنیور: فرقی نمیکنه
سوزومه: قهورو بردار تاخستگیت در ره
جنیور: دارم رانندگی میکنم
سوزومه: اوم........ خودم میدم بهت داداش گلم
جنیور: مرسی................ اووووم قهوش عالیه
سوزومه: کافش بهتر
لیلی: امیلی تو این چیزا استاد
امیلی: میگم شما یه ماه نشده خیلی باهم جور شدید
سوزومه: خب من خیلی زود با بقیه جوش میخورم
لیلی: ارع به روح جد هشتمت
امیلی: تو رفیقی جز منو لیلی داری
سوزومه: نه چون نتونستم کصخلی مثل شما پیداکنم تا روزی دوهزار بار سرش شیرا بمالم
جنیور: کصخلم شدیم (چون گفت کصخلی مثل شما پیدا نکرده والان با جنیور زود جور شده)
سوزومه: اصلا نگه دار من پیاده میشم
لیلی: جوش نزن قبل عروسی صورتت بیرخت میشه با این که همچنانم هستی
سوزومه: من بیرختم اره بیریختم که دو سوم پسرای مدرسه پیگیرمن روزی هف هشت نفر بهم اعتراف میکنن........ جنیور تو بگو من بیرختم ها
جنیور: ولشون کن هیچ حسدپیشه ایه بهت نمیگه که بخواطر زیباییت ماه زیاد میره پشت خورشید
امیلی: عاححححححح سعدی تو حلقت
سوزومه: برای عروسی مامان میاین دیگه؟
لیلی: بتوتیم میایم
لیلی: عه...... جنیور همیجا نگه دار نمیخواد برب داخل کوچه
سوزومه: خدافظ
امیلی: بای بای
سوزومه: مستر کارمون تموم شد کی میای
جنیور: الان یکم سرم شلوغه یه نیم ساعت دیگه را میفتم همون نزدیکیا یه پارک داره اونجا منتظر باشید من میام
سوزومه: اوکی (قطع کرد)
امیلی: بیا(کفشارو داد)
سوزومه: خب رفقا برادر گرامی نیم ساعت دیگه میا تو پارک همون نزدیکیا پس لتس گو
لیلی: بریم
امیلی: من شنیدم روبروش یه کافه لوکسی داره
سوزومه: پس اونجا منتظر میمونیم
«نیم ساعت بعد»
لیلی: اون جنیور نیست
سوزومه: اره فک کنم همونه
امیلی: پاشو بریم
سوزومه: شما برید من الان میام
لیلی: اوکی سری بیا
سوزومه: اوم
یه بری بری و قهوه سفارش دادم رفتم سمت ماشین دخترا نشسته بودن تو ماشین از پنجره به جنیور گفتم
سوزومه: های مستر بیبی اجازه داد ددیش بیاد دنبال سیسترش
جنیور: کم شعر بگو....... عین تو الاف نیستم شرکت کلی کاردارم
سوزومه: واااام متشغل بودنت تو حلقم بیب
جنیور: بپر بالا خستم
سوزومه: اوکیـــــــــــی
سوار ماشین شد
جنیور: بریم
سوزومه: اره............. خب بری بری یا قهوه
جنیور: فرقی نمیکنه
سوزومه: قهورو بردار تاخستگیت در ره
جنیور: دارم رانندگی میکنم
سوزومه: اوم........ خودم میدم بهت داداش گلم
جنیور: مرسی................ اووووم قهوش عالیه
سوزومه: کافش بهتر
لیلی: امیلی تو این چیزا استاد
امیلی: میگم شما یه ماه نشده خیلی باهم جور شدید
سوزومه: خب من خیلی زود با بقیه جوش میخورم
لیلی: ارع به روح جد هشتمت
امیلی: تو رفیقی جز منو لیلی داری
سوزومه: نه چون نتونستم کصخلی مثل شما پیداکنم تا روزی دوهزار بار سرش شیرا بمالم
جنیور: کصخلم شدیم (چون گفت کصخلی مثل شما پیدا نکرده والان با جنیور زود جور شده)
سوزومه: اصلا نگه دار من پیاده میشم
لیلی: جوش نزن قبل عروسی صورتت بیرخت میشه با این که همچنانم هستی
سوزومه: من بیرختم اره بیریختم که دو سوم پسرای مدرسه پیگیرمن روزی هف هشت نفر بهم اعتراف میکنن........ جنیور تو بگو من بیرختم ها
جنیور: ولشون کن هیچ حسدپیشه ایه بهت نمیگه که بخواطر زیباییت ماه زیاد میره پشت خورشید
امیلی: عاححححححح سعدی تو حلقت
سوزومه: برای عروسی مامان میاین دیگه؟
لیلی: بتوتیم میایم
لیلی: عه...... جنیور همیجا نگه دار نمیخواد برب داخل کوچه
سوزومه: خدافظ
امیلی: بای بای
۱۴۵
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.