پارت ۵
بعد از مدرسه میخواستم برم پیش یونگی که تلفنم زند خورد
_سلام
+ساعت مامان
_عزیزم امروز نمیتونی بری بیرون باید بریم خونه مامانی(مامان بزرگ یونا)
+نههه😩
_چیزی گفتی دخترم؟
+ن نه
تو کل مسیر داشتم به یونگی فکر میکردم که الان منتظرمه
خیلی عجیبه چون هیچ چیزبرام مهم نبود ولی چرا برای اینکه نتونستم برم پیش یونگی ناراحت بودم...؟
۰۰۰۰۰
با عجله رکاب میزدم تا به یونگی برسم انقد عرق کرده بودم که یونیفرم مدرسم تو تنم میلغزید
انقد تند میرفتم که نزدیک بود پرتاب بشم
+سلاممم
_.....
+یااا جوابمو بده مین یونگی
_....
+ببخشید که دیروز میومدم
_نمیبخشم
+یونگیاااا چکار کنم از دلش در بیارم ؟
چقد لوسه این پسره
_یااااا من لوسم؟
+بپر رو دوچرخه بجای اینکه غر غر بزنی..
_سلام
+ساعت مامان
_عزیزم امروز نمیتونی بری بیرون باید بریم خونه مامانی(مامان بزرگ یونا)
+نههه😩
_چیزی گفتی دخترم؟
+ن نه
تو کل مسیر داشتم به یونگی فکر میکردم که الان منتظرمه
خیلی عجیبه چون هیچ چیزبرام مهم نبود ولی چرا برای اینکه نتونستم برم پیش یونگی ناراحت بودم...؟
۰۰۰۰۰
با عجله رکاب میزدم تا به یونگی برسم انقد عرق کرده بودم که یونیفرم مدرسم تو تنم میلغزید
انقد تند میرفتم که نزدیک بود پرتاب بشم
+سلاممم
_.....
+یااا جوابمو بده مین یونگی
_....
+ببخشید که دیروز میومدم
_نمیبخشم
+یونگیاااا چکار کنم از دلش در بیارم ؟
چقد لوسه این پسره
_یااااا من لوسم؟
+بپر رو دوچرخه بجای اینکه غر غر بزنی..
۴.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.