♧گل خار دار♧
♧گل خار دار♧
★P③★
همون پسره آشغال ب هر حال بعد چن مین معلم اومدو بعد از اینکه خودشو معرفی کرد خواست ما هم تک به تک خودمونو معرفی کنیم بالاخره نوبت من شد گفتم
+من کیم ا.ت هستم... و بعد همون پسره خودشو معرفی کرد
×من مین یونگی هستم... پس اسمش این بود مین یونگی ب هر حال معلم یکم زر زد و زنگ تفریح خورد تا خواستم بلند شم برم سریع یکی دستمو گرفت و کشوند بیرون از کلاس و منو برد ت دستشویی
×مگه بهت نگفتم دیگ نبینمت
+ عوض معذرت خواهیته اصن ب ت چ
× هه... ببین این آخرین هشداره برا خودت دشمن درست نکن و گر ن بد میبینی
+مثلا چ میشه هاا چ میشه (یکم داد)
×سر من داد نزن فهمیدی (داد)
+ت سرم داد نزن اصن مشکلت با من چیه هاا چته بگو مبینم دردت چیه (داد)
× بیشتر از این رو مخم راه نرو وگر ن ب فاکت میدم
+دوس دارم بدونم چی بود میخوای بکنی عوضی
×باش پس خودت خواستی یهو خواست دستشو بزاره رو گردنم ک...
~اوپا.. اوپااا کجایی یونگی اوپا
×شانس اوردی ولی دفعه بعدی ب فاکت میدم... اومدم عزیزم و رفت بیرون منم رفتم بیرون ک یونگی با اون دختره در حال دور شدن بودن فک کنم دختره ت کلاس خودشو یورا معرفی کرد رفتم بیرون از دسشویی و ب سمت جایی ک غذا میدن رفتم و غذا گرفتمو خوردم ک زنگ مدرسه خورد و رفتم بالا ت کلاس معلمم اومدو کلی زر زد (دیه حال ندارم ت مدرسه رو توضیح بدم بعد مدرسه) بالا خره اولین روز و بدترین دبیرستان تموم شد رفتم خونه هنوزم مامان بابام سرکار بودن و دوبارع تنها شدم رفتم لباسمو عوض کردم و ناهار خوردم و بعد رفتم پارچه دور گردنمو در اوردم و دوباره گردنمو شستم و با باند بستم بعد هم یکم رو جاهای کبود شدم کرم زدم و وقتی کارم تموم شد رفتم ت اتاقم و خودمو پرت کردم رو تخت و خوابیدم
★P③★
همون پسره آشغال ب هر حال بعد چن مین معلم اومدو بعد از اینکه خودشو معرفی کرد خواست ما هم تک به تک خودمونو معرفی کنیم بالاخره نوبت من شد گفتم
+من کیم ا.ت هستم... و بعد همون پسره خودشو معرفی کرد
×من مین یونگی هستم... پس اسمش این بود مین یونگی ب هر حال معلم یکم زر زد و زنگ تفریح خورد تا خواستم بلند شم برم سریع یکی دستمو گرفت و کشوند بیرون از کلاس و منو برد ت دستشویی
×مگه بهت نگفتم دیگ نبینمت
+ عوض معذرت خواهیته اصن ب ت چ
× هه... ببین این آخرین هشداره برا خودت دشمن درست نکن و گر ن بد میبینی
+مثلا چ میشه هاا چ میشه (یکم داد)
×سر من داد نزن فهمیدی (داد)
+ت سرم داد نزن اصن مشکلت با من چیه هاا چته بگو مبینم دردت چیه (داد)
× بیشتر از این رو مخم راه نرو وگر ن ب فاکت میدم
+دوس دارم بدونم چی بود میخوای بکنی عوضی
×باش پس خودت خواستی یهو خواست دستشو بزاره رو گردنم ک...
~اوپا.. اوپااا کجایی یونگی اوپا
×شانس اوردی ولی دفعه بعدی ب فاکت میدم... اومدم عزیزم و رفت بیرون منم رفتم بیرون ک یونگی با اون دختره در حال دور شدن بودن فک کنم دختره ت کلاس خودشو یورا معرفی کرد رفتم بیرون از دسشویی و ب سمت جایی ک غذا میدن رفتم و غذا گرفتمو خوردم ک زنگ مدرسه خورد و رفتم بالا ت کلاس معلمم اومدو کلی زر زد (دیه حال ندارم ت مدرسه رو توضیح بدم بعد مدرسه) بالا خره اولین روز و بدترین دبیرستان تموم شد رفتم خونه هنوزم مامان بابام سرکار بودن و دوبارع تنها شدم رفتم لباسمو عوض کردم و ناهار خوردم و بعد رفتم پارچه دور گردنمو در اوردم و دوباره گردنمو شستم و با باند بستم بعد هم یکم رو جاهای کبود شدم کرم زدم و وقتی کارم تموم شد رفتم ت اتاقم و خودمو پرت کردم رو تخت و خوابیدم
۶.۷k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.