لبانت چون حریری روی دندان بند می آید
لبانت چون حریری روی دندان بند میآید
عسـل هم گاهگاهی در کنار قند میآید
میـان دشت می خندی و دنبـال صـدای تـو
دمـاوندی به خاک افتاده و در بنـد می آیـد
من از تحریرِ چشمانت علوم عشق می خوانم
چه خوش تمرین و آموزش به دانشمند می آید
بهار مستِ دهدشت و شمیمِ بادِ یاسوجی
غزلخوان دست در پیراهن اسفند میآید
حضورِ برف در باران، شکوهِ بوسه بر دندان
میان گریههایم خود به خود لبخند میآید
عسـل هم گاهگاهی در کنار قند میآید
میـان دشت می خندی و دنبـال صـدای تـو
دمـاوندی به خاک افتاده و در بنـد می آیـد
من از تحریرِ چشمانت علوم عشق می خوانم
چه خوش تمرین و آموزش به دانشمند می آید
بهار مستِ دهدشت و شمیمِ بادِ یاسوجی
غزلخوان دست در پیراهن اسفند میآید
حضورِ برف در باران، شکوهِ بوسه بر دندان
میان گریههایم خود به خود لبخند میآید
۳۷۸
۰۶ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.