سیاه سفید قلبم

#دنای کل
=رئیس اونها دیروز ساعت چهار رسیدن الان ویلای یکی از دوستاشونن
_باشه مواظب باش نفهمه دنبالشی ها
=نه خیلاتون راحت
تماس را قطع کرد و یه تماس دیگه گرفت
_الو سلام علیکم خوب هستی اون دختره اومده تو تله خودش با پای خودش اومده
=افرین کارت خوب بود فقط زنده میخامش ها ببینم چیکار میکنی
_حواسم هست اما بزارین یه گوشمالیش کنم ولی نمیکشمش قول میدم
=باشه فقط من اینو زنده میخام ها گفته باشم
_خیالتون راحت من اینو زنده میارم براتون
تماس که قطع کرد نگاهی به مانیتور کرد چقد دلش میخاست یکی رو بزنه و دقودلیش رو سر یکی در بیاره و اون کسی نیس جز ان دخترک معصوم تلفنش زنگ خورد
=الو ریئس یه امبلانس دمه ویالشونه دستور چیه
_برو ببین کدوم حالش بد شده
=چشم
تماس  قطع شد.
دخترک بی جون وسط حیاط افتاده بود و سپیده مشغوله پیدا کردنه اسپری بود و اون نمیدونست که مائده اسپری رو فراموش کرده بیاره و طوفان وقتی رفتار هول هولکیه سپیده رو دید نگرانی در جودش نمایان شد. 
طوفان که از شخصیت مائده خوشش امده بود

پارت جدید
لایک یادت نره ♥