𝒫𝒶𝓇𝓉𝟥

𝒫𝒶𝓇𝓉𝟥
جیمین ویو:
فلش بک به شب قتل
یکی ازخدمتکار های عمارت جاسوس بودبرای همین توراه خونش کشتمش داشتم میرفتم که یه دختر رو دیدم که خیلی نرمال و ریلکس رفت جلو پیش زنه زانوزد وداشت ازش سوال میپرسیدکه من کیم برا همین با ته اسلحه کبوندم توسرش و بلندش کردم و تویه ماشين گذاشتمش وقتی دقت کردم او..اون میابود کسی که عاشقش بودم ولوم داد اه اصلا بیخیال
سوار ماشین شدم وراه افتادم سمت عمارتم
فلش بک به عمارت
رسیدم پیاده شدم به خدمتکار ها گفتم بذارنش تویه اتاق شکنجه
ودست و پاش بازنجیر ببندن
فلش بک به صبح
میاویو
اون عوضی شروع کرد به حرف زدن (علامت جیمین*علامت میا&)
*سلام ببین که اینجاست یه خیانتکار پلیس
&ازجونم چی میخوای عوضی[عربده]
*جونت رو همین توبه من خیانت کردی بعدلوم دادی[ریلکس]
&تویه مافیا بودی وبه من دروغ گفتی که یه دانشجو عادی ولی نه تو یه دروغگو بودی
& اه چقدر زر میزنی می خوام ببینم وقتی شکنجه ات می کنم هم اینجوری حرف میزنی یا التماس می کنی
جیمین ویو
یه شلاق برداشتم ومحکم زدم تویه پاش ولی یه تکونم نخورد هه این اولش میابیکر [بیکرفامیلی میا است]