شب به مهمانی دعوت شده بودید
شب به مهمانی دعوت شده بودید
تو با جین سر یک موضوع خیلی پیچیده دعوا کرده بودید و هیچ کدام حوصله ی در جمع قرار گرفتن رو نداشتید ، اما مجبور بودید
لباس زیبایی به تن کردی ، عطر شیرینت رو به لباست زدی و موهای بلندت رو شانه کردی
از پله های عمارت پایین اومدی و جین رو دیدی
یک کت و شلوار مشکی پوشیده بود و عطر تلخش را زده بود
باهاش چشم تو چشم شدی ... به اقیانوس تاریک چشم هایش زل زدی و جین هم متقابل زل زده بود
چشمان جین متقابل به سمت بدنت رفت و نفس کلافه ای کشید
رفتی کنار جین ایستادی ، دستت را گرفت و به سمت ماشین رفتید ، سوار ماشین شدید و در طول راه هیچکس صحبت نمی کرد
تا اینکه بالاخره جین صدای بهشتی اش را به کار گرفت: "حلقه ات را انداختی؟"
تو از این سوال تعجب کردی و گفتی:"معلومه ، این حلقه ی ازدواج ماست"
جین با رضایت سر تکان داد ، در طول راه دست آزاد جین هنگام رانندگی ران برهنه ات را لمس کرد و با صدایی که به سختی بالا تر از زمزمه گفت: "ببخشید"
تو کمی سرخ شدی و جین نتوانست این سرخ شدن رو شایان ستایش پیدا نکند .. نیشخند زد و گفت: "اوم ... بانو کیم سرخ میشی ناز تری"
لبخند زدی: "این روشت برای بدست آوردن قلب منه؟"
جین چنگش روی رانت سفت شد:"یک سال پیش بدستش آوردم ، اکنون هم میتوانم ، لیدی کیم نمی توانی بیش از سه روز با من قهر باشی"
تو با سر تائید کرد: "حالا پر رو نشو"
جین قهقه زد و دستش را از رانت برداشت و دستت را گرفت و بوسه ای برش زد ... هنگامی که با دست دگرش کنترل کاملی بر فرمون داشت به جاده خیره بود .. روی پوست دستت زمزمه کرد: "دوستت دارم .. دختره ی سرکش"
.
.
.
تو با جین سر یک موضوع خیلی پیچیده دعوا کرده بودید و هیچ کدام حوصله ی در جمع قرار گرفتن رو نداشتید ، اما مجبور بودید
لباس زیبایی به تن کردی ، عطر شیرینت رو به لباست زدی و موهای بلندت رو شانه کردی
از پله های عمارت پایین اومدی و جین رو دیدی
یک کت و شلوار مشکی پوشیده بود و عطر تلخش را زده بود
باهاش چشم تو چشم شدی ... به اقیانوس تاریک چشم هایش زل زدی و جین هم متقابل زل زده بود
چشمان جین متقابل به سمت بدنت رفت و نفس کلافه ای کشید
رفتی کنار جین ایستادی ، دستت را گرفت و به سمت ماشین رفتید ، سوار ماشین شدید و در طول راه هیچکس صحبت نمی کرد
تا اینکه بالاخره جین صدای بهشتی اش را به کار گرفت: "حلقه ات را انداختی؟"
تو از این سوال تعجب کردی و گفتی:"معلومه ، این حلقه ی ازدواج ماست"
جین با رضایت سر تکان داد ، در طول راه دست آزاد جین هنگام رانندگی ران برهنه ات را لمس کرد و با صدایی که به سختی بالا تر از زمزمه گفت: "ببخشید"
تو کمی سرخ شدی و جین نتوانست این سرخ شدن رو شایان ستایش پیدا نکند .. نیشخند زد و گفت: "اوم ... بانو کیم سرخ میشی ناز تری"
لبخند زدی: "این روشت برای بدست آوردن قلب منه؟"
جین چنگش روی رانت سفت شد:"یک سال پیش بدستش آوردم ، اکنون هم میتوانم ، لیدی کیم نمی توانی بیش از سه روز با من قهر باشی"
تو با سر تائید کرد: "حالا پر رو نشو"
جین قهقه زد و دستش را از رانت برداشت و دستت را گرفت و بوسه ای برش زد ... هنگامی که با دست دگرش کنترل کاملی بر فرمون داشت به جاده خیره بود .. روی پوست دستت زمزمه کرد: "دوستت دارم .. دختره ی سرکش"
.
.
.
۵.۶k
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.