سناریو دو پارتی مویچیرو و ات
از بیرون برگشتی خونه و چون با یک شیطان رده بالا مبارزه کردی حوصله ی خودتم نداری
میتسوری هم هی نمک بازی در میاره و اذیتت می کنه
*فلش بک به چند روز بعد*
اومدم خونه و دیدم که اوبانای میتسوری هم هستن(تو با مویچیرو زندگی می کنی)
خسته و کوفته رفتم و یکم غذا درست کردم
بعد از اون رفتم تو اتاق ،بعد غذا،
دیدم میتسوری دیوونه شده و مویچیرو رو داره هول میده توی اتاق
بعد مویچیرو تسلیم شد و اومد تو اتاق
میتسوری در رو قفل کردم و گفت *اون کاری که بهت گفتم رو انجام بده*
و مویچیرو سرخ شد
اومد اینور تخت نشست و گفت:
مویچیرو:اصن نگران نباش
ترسیدم(اوسکول الان باید خوشحال باشی نه اینکه بترسی)
و مثل اسلاید دو(دقت کن دو تا دستت رو گرفته)
فلش بک به چند روز بعد
رفتم پیش میتسوری چون کارش داشتم
ات:سلام
میتسوری:سلام
که یهو بیهوش شدم
فلش به چند دقیقه بعد
شینوبو:میتسوری میتسوری بیا
میتسوری:چیشده
شینوبو:ات حام..له شده
میتسوری واقعا با ذوق و شوق
مویچیرو:واقعا
که به حال اومدم
شینوبو چیزی بهش نگیا
میتسوری:ببااششهه
ات:ایی سرم
مویچیرو:حالت خوب میشه
فقط میخواستیم یه چیزی رو بهت بگیم
تو حام..له شدی
ا:ت:واقعااااااااا
فلش بک به ۷ ماه بعد
دکتر:مویچیرو بچه تون ........ بعد برای همین به دنیا نمیاد
مویچیرو:بغض کردم و گفتم باشه
و رفتم بیرون
رفتم پیش ات و دیدم میتسوری هم اونجاست
دیدم دارن براش اسم انتخاب می کنن
مویچیرو:سلام
ات:سلام کجا بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مویچیرو:هیچی ولش کن
ببخشید میتسوری ساما یه لحظه بیا
میتسوری:ببااششهه
مویچیرو:ببین این رو یه جوری به ات بگو که ناراحت نشه
میتسوری:چی
مویچیرو:حالا صبر کن
من رفتم پیش یه دکتری بهم گفت که بچه تون به دنیا نمیاد طبق نتیجه ها
میتسوری:با گریه واقعا!!!!!!!!!!
مویچیرو:با بغض اره
میتسوری:ات یه لحظه بیا
میتسوری هم هی نمک بازی در میاره و اذیتت می کنه
*فلش بک به چند روز بعد*
اومدم خونه و دیدم که اوبانای میتسوری هم هستن(تو با مویچیرو زندگی می کنی)
خسته و کوفته رفتم و یکم غذا درست کردم
بعد از اون رفتم تو اتاق ،بعد غذا،
دیدم میتسوری دیوونه شده و مویچیرو رو داره هول میده توی اتاق
بعد مویچیرو تسلیم شد و اومد تو اتاق
میتسوری در رو قفل کردم و گفت *اون کاری که بهت گفتم رو انجام بده*
و مویچیرو سرخ شد
اومد اینور تخت نشست و گفت:
مویچیرو:اصن نگران نباش
ترسیدم(اوسکول الان باید خوشحال باشی نه اینکه بترسی)
و مثل اسلاید دو(دقت کن دو تا دستت رو گرفته)
فلش بک به چند روز بعد
رفتم پیش میتسوری چون کارش داشتم
ات:سلام
میتسوری:سلام
که یهو بیهوش شدم
فلش به چند دقیقه بعد
شینوبو:میتسوری میتسوری بیا
میتسوری:چیشده
شینوبو:ات حام..له شده
میتسوری واقعا با ذوق و شوق
مویچیرو:واقعا
که به حال اومدم
شینوبو چیزی بهش نگیا
میتسوری:ببااششهه
ات:ایی سرم
مویچیرو:حالت خوب میشه
فقط میخواستیم یه چیزی رو بهت بگیم
تو حام..له شدی
ا:ت:واقعااااااااا
فلش بک به ۷ ماه بعد
دکتر:مویچیرو بچه تون ........ بعد برای همین به دنیا نمیاد
مویچیرو:بغض کردم و گفتم باشه
و رفتم بیرون
رفتم پیش ات و دیدم میتسوری هم اونجاست
دیدم دارن براش اسم انتخاب می کنن
مویچیرو:سلام
ات:سلام کجا بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مویچیرو:هیچی ولش کن
ببخشید میتسوری ساما یه لحظه بیا
میتسوری:ببااششهه
مویچیرو:ببین این رو یه جوری به ات بگو که ناراحت نشه
میتسوری:چی
مویچیرو:حالا صبر کن
من رفتم پیش یه دکتری بهم گفت که بچه تون به دنیا نمیاد طبق نتیجه ها
میتسوری:با گریه واقعا!!!!!!!!!!
مویچیرو:با بغض اره
میتسوری:ات یه لحظه بیا
۲۶۳
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.