P49
تهیونگ : تو باید ا/ت باشی ؟
ا/ت : درسته
تهیونگ : شنیده بودم خوشگلی و نمیدونستم تا اینقدر
از تعریفی که کرد احساس کردم لپام قرمز شد .
ا/ت : ممنونم
بعدشم تهیونگ رفت سمت جونگ کوک و گفت : تو رفیقی ؟
جونگ کوک : چرت نگو بیا اینجا
همدیگه رو بغل کردن که تهیونگ زد پشت کمر جونگ کوک و گفت : یه وقت یه سراغی از ما نگیری ؟
جونگ کوک : ببخشید سرم شلوغ بود
تهیونگ : تو که راست میگی ؟
همدیگه رو ول کردن که با اهنگ ملایمی که توی سالن پخش شد نگاه هممون به مهمونا رفت که دو به دو باهم مرقصیدن .
جیمین یه نگاه منظور داری به من و جونگ کوک کرد و گفت : خب وقت رقصه
نگاهش کردم و سرم رو به حالت منفی تکون دادم که بعد از یکم نگاه کردن بهم انگار که منظورم رو گرفته باشه خواست حرفی که زده رو جمعش کنه برای همین گفت : ا/ت افتخار رقصیدن با من میدی؟
نخواستم درخواستشو رد کنم اما قبل از اینکه قبولش بکنم یکی سریع تر از من گفت : اجازه میدی من باهاش برقصم ؟
صورتم رو چرخوندم که قیافه ی جذاب تهیونگ رو دیدم .
جیمین سرش رو به معنی تایید تکون داد و یه نگاه شیطنت آمیزی به جین کرد و گفت : جین نظرت چیه ما هم باهم برقصیم ؟
جینم با لحنی مهربون و اما اخطار دهنده گفت : جیمین عزیزم ببند
جیمینم با خنده تایید کرد ، میتونستم نگاه جونگ کوک رو که داره با نگاهش قورتم میده حس کنم ، میخواستم براش تلافی کنم برای همین یه نگاه بهش کردم بعدم روم رو به تهیونگ کردم و گفتم : بریم
باهم رفتیم و وارد سالن رقص شدیم ، با یه دستم دست تهیونگ رو گرفتم و دست دیگم رو روی کتفش گذاشتم که اونم کمرم رو گرفت و شروع به رقصیدن کردیم با اینکه زیاد ماهر نبودم ولی تمام تلاشم رو کردم وسط رقص تهیونگ یکدفعه گفت : ا/ت
ا/ت : هوم
تهیونگ : تو خیلی به جونگ کوک میای
واقعا نمیدونستم بابت این حرفش باید ناراحت شم یا ازش تشکر کنم فقط ترجیح دادم چیزی نگم .
تهیونگ : و البته خیلی خوشگلی
اما از این حرفش خوشحال شدم و چون تازه باهاش آشنا شده بودم با خجالت تمام گفتم : تو هم خیلی جذابی
رقیصدنمون که تموم شد دوباره برگشتیم پیش بقیه که جیمین با حالت تیکه مانندی گفت : خوش گذشت ؟
منم با همون لحن تیکه ای گفتم : خیلی
بعد از چند دقیقه خانم لی اومد سمتم و شروع کرد منو به مهمونای توی سالن معرفی کردن که نگاهم به دختری افتاد که بغل مهمون ها وایساده بود با نگاه خیلی بدی نگاهم میکرد تاحالا ندیده بودمش اما نمیدونستم چرا داره اینقدر بد نگاهم میکنه من که تاحالا ندیدمش حتی نمیدونم کیه
ا/ت : درسته
تهیونگ : شنیده بودم خوشگلی و نمیدونستم تا اینقدر
از تعریفی که کرد احساس کردم لپام قرمز شد .
ا/ت : ممنونم
بعدشم تهیونگ رفت سمت جونگ کوک و گفت : تو رفیقی ؟
جونگ کوک : چرت نگو بیا اینجا
همدیگه رو بغل کردن که تهیونگ زد پشت کمر جونگ کوک و گفت : یه وقت یه سراغی از ما نگیری ؟
جونگ کوک : ببخشید سرم شلوغ بود
تهیونگ : تو که راست میگی ؟
همدیگه رو ول کردن که با اهنگ ملایمی که توی سالن پخش شد نگاه هممون به مهمونا رفت که دو به دو باهم مرقصیدن .
جیمین یه نگاه منظور داری به من و جونگ کوک کرد و گفت : خب وقت رقصه
نگاهش کردم و سرم رو به حالت منفی تکون دادم که بعد از یکم نگاه کردن بهم انگار که منظورم رو گرفته باشه خواست حرفی که زده رو جمعش کنه برای همین گفت : ا/ت افتخار رقصیدن با من میدی؟
نخواستم درخواستشو رد کنم اما قبل از اینکه قبولش بکنم یکی سریع تر از من گفت : اجازه میدی من باهاش برقصم ؟
صورتم رو چرخوندم که قیافه ی جذاب تهیونگ رو دیدم .
جیمین سرش رو به معنی تایید تکون داد و یه نگاه شیطنت آمیزی به جین کرد و گفت : جین نظرت چیه ما هم باهم برقصیم ؟
جینم با لحنی مهربون و اما اخطار دهنده گفت : جیمین عزیزم ببند
جیمینم با خنده تایید کرد ، میتونستم نگاه جونگ کوک رو که داره با نگاهش قورتم میده حس کنم ، میخواستم براش تلافی کنم برای همین یه نگاه بهش کردم بعدم روم رو به تهیونگ کردم و گفتم : بریم
باهم رفتیم و وارد سالن رقص شدیم ، با یه دستم دست تهیونگ رو گرفتم و دست دیگم رو روی کتفش گذاشتم که اونم کمرم رو گرفت و شروع به رقصیدن کردیم با اینکه زیاد ماهر نبودم ولی تمام تلاشم رو کردم وسط رقص تهیونگ یکدفعه گفت : ا/ت
ا/ت : هوم
تهیونگ : تو خیلی به جونگ کوک میای
واقعا نمیدونستم بابت این حرفش باید ناراحت شم یا ازش تشکر کنم فقط ترجیح دادم چیزی نگم .
تهیونگ : و البته خیلی خوشگلی
اما از این حرفش خوشحال شدم و چون تازه باهاش آشنا شده بودم با خجالت تمام گفتم : تو هم خیلی جذابی
رقیصدنمون که تموم شد دوباره برگشتیم پیش بقیه که جیمین با حالت تیکه مانندی گفت : خوش گذشت ؟
منم با همون لحن تیکه ای گفتم : خیلی
بعد از چند دقیقه خانم لی اومد سمتم و شروع کرد منو به مهمونای توی سالن معرفی کردن که نگاهم به دختری افتاد که بغل مهمون ها وایساده بود با نگاه خیلی بدی نگاهم میکرد تاحالا ندیده بودمش اما نمیدونستم چرا داره اینقدر بد نگاهم میکنه من که تاحالا ندیدمش حتی نمیدونم کیه
۲۰.۰k
۱۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.